شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت پانزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۲ ـ ۹۳ )
جهان پر سماع است و مستی و شور
ولیکن چه بیند در آئینه کور
معنی تحت اللفظی:
جهان مملو از سماع (رقص صوفیانه) و مستی و شور است.
فقط عاشق جماعت قادر به مشاهده و استماع مستی و شور و سماع اند.
کسی که عاشق نباشد (اهل معنی نباشد و اهل صورت باشد) نمی تواند ببیند و بشنود.
سعدی نمی داند که با این ادعا تئوری شناخت خود را حلق آویز می کند.
او
در این بیت شعر،
بار دیگر دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت شناخت را به شکل دیالک تیک جهان و مستمع بسط و تعمیم می دهد، اما برای توضیح جهان نه به سوبژکت شناخت (مستمع)، بلکه به خود اوبژکت شناخت (جهان) متوسل می شود.
سعدی
برای اوبژکت شناخت جهان)
وجود عینی و مستقل از سوبژکت شناخت (مستمع) قائل می شود.
یعنی
عینیت غصب شده را به اوبژکت (جهان) برمی گرداند.
اکنون دیگر نه سوبژکت (مستمع)، بلکه خود اوبژکت (جهان) است که محتوای شناخت را تعیین می کند.
جهان فی نفسه پر سماع است، دریغا که مستمع شنوا در دیدرس نیست.
این موضع معرفتی ـ نظری سعدی،
عکس موضع معرفتی ـ نظری قبلی او ست:
نگویم سماع ای برادر، که چیست
مگر مستمع را بدانم که کیست.
معنی تحت اللفظی:
تعیین کننده چیستایی سماع (اوبژکت شناخت)، مستمع سماع (سوبژکت شناخت) است.
سعدی
اکنون برای اوبژکت شناخت (جهان) وجود عینی ـ واقعی و مستقل از سوبژکت (مستمع و یا ناظر) قائل می شود.
این طرز نگرش،
از نظر فلسفی ماتریالیسم نامیده می شود.
این طرز نگرش،
از نقطه نظر معرفتی ـ نظری (یعنی در رابطه با تئوری شناخت) اوبژکتیویسم نامیده می شود.
سعدی
عملا
از افراطی به تفریطی فرو می غلتد:
از سوبژکتیویسم معرفتی ـ نظری به اوبژکتیویسم معرفتی ـ نظری.
هر دو طرز نگرش سعدی متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) اند.
طرز نگرش دیالک تیکی،
اما بر عکس،
جهان را در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت توضیح می دهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر