۱۴۰۴ آبان ۶, سه‌شنبه

درنگی دیگر در دیالک تیک سگ و گرگ در مکتب فکری پروین اعتصامی (۲)

 

رخشنده اعتصامی

  (۱۲۸۵ – ۱۳۲۰)

معروف به پروین اعتصامی 

 

درنگی

از

 شین میم شین

 
گلهٔ بیجا


پروین

در این شعر 
بر خلاف شعر پیشین،
 نه تضاد سگ و گرگ، بلکه پیوند آندو را تماتیزه می کند (موضوعیت می بخشد.)  
گرگ
خود را خویشاوند سگ می داند.
حق هم دارد.
سگان فرق ماهوی با گرگان ندارند.
سگان 
گرگان اهلی شده اند.
سگان گرگان سوسیالیزه (اجتماعی) شده اند.
سگان
بر خلاف گرگان که طبیعتی اند، بخشا جامعتی شده اند.
یعنی
در همبایی تنگاتنگ با بشر
تحول کیفی یافته اند.
رشد کرده اند.
 
پروین
گله گرگ از سگ را بیجا قلمداد می کند.
 برای کشف دلیل پروین
باید این شعر او تحلیل مارکسیستی شود.
 
پروین 
در هر صورت 
دیالک تیک سگ و گرگ 
را
خواه آگاهانه و خواه ناخودآگاهانه برقرار می کند و به رسمیت می شناسد.
پروین
دیالک تیک وحدت و مبارزه
را
به صورت دیالک تیک آشنایی و بیگانگی بسط و تعمیم می دهد.

دیالک تیک آشنایی و بیگانگی
در ادبیات فئودالی 
فرمی از دیالک تیک دوست و دشمن است.  

۱

گفت گرگی با سگی، دور از رمه
که سگان خویشند با گرگان، همه

معنی تحت اللفظی:

گرگ سگ را در جایی دور از گله و شبان می بیند 

و

خویشاوندی گرگان با سگان را خاطرنشان می شود.

این اما به چه معنی است؟

سؤال این است

که

آیا سگان خویشاوندی خویش با گرگان را فراموش کرده اند؟

به همان سان که بشر خویشاوندی خویش با نباتات و جانوران را فراموش کرده است؟

از چه گشتستیم ما از هم بری
خوی کردستیم با خیره‌سری

معنی تحت اللفظی:

به چه دلیل از همدیگر فاصله گرفته ایم و لجوجانه به بیگانگی عادت کرده ایم؟

گرگ

در این ادعایش،

دیالک تیک اوبژکتیو (عینی) و سوبژکتیو (ذهنی)

 را

ماستمالی می کند و برای بری شدن سگان از گرگان، فقط دلیل سوبژکتیو (ذهنی، میلی، خیره سری) قائل می شود.

گرگ نمی داند که سگ در همزیستی و همکاری با بشر،

تحول کیفی یافته است و بخشا جامعتی شده است.

سگ

عمیقا 

ترک توحش گفته است و اهلی شده است.

سگ

چنان تحول کیفی یافته است که گوسفندان را دیگر نه تنها شکار نمی کند و نمی خورد، بلکه بسان توله های خود پاس می دارد.

یعنی

گوسفندان و آدمیان

را

خودی می داند و نه بیگانه.

جزو سگان می داند و نه جزو طعمه سگان ویا دشمن سگان.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر