ولادیمیر ولادیمیرُویچ پوتین
(زادهٔ ۷ اکتبر ۱۹۵۲)
سیاستمدار روس، افسر اطلاعاتی پیشین و رئیسجمهور کنونی روسیه
درنگی
از
شین میم شین
اسکندر
اظهارات کلیدی ولادیمیر پوتین در جلسه عمومی باشگاه والدای:
۷
هرگز پیش از این، این همه کشور در صحنه جهانی به دنبال تأثیرگذاری بر اوضاع جهان نبودهاند.
در این جمله پوتین
(و دار و دسته اش که این سخنرانی را برایش سرهم بندی کرده اند)
از
کوته بینی و ساده سازی ساده لوحانه ی او پرده برمی افتد:
تنها تغییری که پوتین پس از پیروزی ارتجاع بورژوایی و فئودالی و اولیگارشیستی بر پرولتاریای سازمان یافته (جنبش رهایی بخش ملی، جنبش کارگری ـ کمونیستی و اردوگاه سوسیالیستی)
در جامعه بشری می بیند،
چیزی سطحی، سوبژکتیو و صوری است:
تمایل کشورها (؟) به تأثیرگذاری بر اوضاع جهان
پوتین عاجز از تعریف و حتی تمیز بخور و نمیر مفاهیم است:
کشورها که صاحب تمایلات و اهداف و آماج ها نیستند.
پوتین حتی نمی داند که در دوره به اصطلاح «جنگ سرد»
نقش اعضای دو اردوگاه امپریالیستی (ارتجاع جهانی) و سوسیالیستی (انقلاب جهانی) از چه قرار بوده است.
پوتین
شبیه ترامپ
تنها رابطه ای که می شناسد و به رسمیت می شناسد، رابطه پادگانی ـ سلسله مراتبی است:
اطاعت کورکورانه
(خسرو روزبه)
رابطه ارباب و نوکر در نردبام سلسله مراتبی بی پایان.
بدین طریق
در جهان «بینی» پوتین
بشریت دوئالیسمی از ارباب و نوکر است.
هر کس در جامعه بشری ارباب کسی (حداقل زنش و فرزندش) است و نوکر کسی است.
پوتین
از فرط عقب ماندگی فکری
با دوئالیسم خادم و خاین می اندیشد.
پوتین
از دیالک تیک به طور کلی (چه ایدئآلیستی و چه ماتریالیستی) بی خبر است.
پوتین
حتی
قادر به مشاهده خصلت طبقاتی جوامع بشری و بشریت نیست.
پوتین
خیال می کند که برژنو در قطبی و کارتر در قطب دیگر تصمیم می گرفتند و هونکر و غیره در قطبی و هلموت اشمیت و متران و غیره در قطب دیگر
تمکین می کردند و قال قضیه کنده می شد.
در نتیجه هیچ کشوری (در قاموس پوتین و در پرده فکری او) قصد تأثیرگذاری در اوضاع جهان نداشت.
دیالک تیکی از دیالک تیک ارباب و نوکر و دوئالیسم ارباب و نوکر:
دیالک تیک اتحاد شوروی و امپریالیسم امریکا و دوئالیسم برژنو و هونکر و غیره و یا دوئالیسم کارتر و هلموت اشمیت و متران و غیره.
اکنون
پس از تخریب دیالک تیک اتحاد شوروی و امپریالیسم امریکا،
دوئالیسم های اربابان و نوکران هم یکشبه محو شده است.
ارباب سابق در هیئت رفیق ترامپ
دیگر نمی خواهد نوکر داشته باشد.
در نتیجه کشورهای (؟) آلمان و فرانسه و انگلستان و لهستان و ژاپن و هند و برزیل و روسیه و ایران و ترکیه و عربستان و اسرائیل و غیره
سودای سرکردگی در سر می پرورند.
به زبان پوتین
تمایل به تأثیرگذاری بر اوضاع جهان کسب کرده اند.
این تنها تغییری است که پوتین و دار و دسته اش کشف کرده اند و جار می زنند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر