۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۵۲)

             

آذر و احسان طبری


طبری

باید دوستدار حقیقت، جویاى حقیقت، مبارز راه حقیقت در کردار و گفتار، در نهان و عیان، در ظاهر و باطن بود.

چنین است یک شرط عمده انسانیت، نیک بودن، مثبت بودن.

این رهنمود و در حقیقت، اندرز انتزاعی طبری است:

تعریف حقیقت از دید طبری را دیده ایم:

انعکاس درست واقعیت.

طرز و طریق و ترفند کشف حقیقت از دید طبری را هم به نقد کشیده ایم:

تعیین نقش تعیین کننده در هر دیالک تیک.

 

در این اندرز

شرط عمده انسان بودن و نیک بودن و مثبت بودن 

جای شرط عمده شخصیت و در واقع شخص ایدئال طبری بودن را می گیرد.

شخص ایدئال طبری

باید

حقیقت را دوست بدارد

حقیقت را بجوید

و

در راه حقیقت برزمد.

هم در کردار و هم در گفتار.

هم در نهان و هم در عیان 

هم در ظاهر و هم در باطن.


طبری

در این اندرز انتزاعی 

دیالک تیک تئوری و پراتیک

را

به صورت دیالک تیک کردار و گفتار بسط و تعمیم می دهد و در واقع افکار را از قلم می اندازد.

طبری

دیالک تیک پدیده و ماهیت (ظاهر و ذات)

را

به صورت دیالک تیک ظاهر و باطن بسط و تعمیم می دهد که از دوئآلیسم های فقهی و عهد بوقی است.


طبری 

کسى که با انبانى از غرض و محاسبه قبلى وارد عرصه مى شود،

 فقط قصد دارد آن بخشى از واقعیت را بپذیرد که موافق خواست اوست و بقیه را انکار کند و مسخ نماید.

شخصیت و در واقع شخص منفی طبری

کسی است که دلی مملو از غرض (سوء نیت) دارد و اهل حساب و کتاب است.

تحلیل طبری از چنین کسی،

نه تحلیلی طبقاتی، بلکه قضاوتی تخیلی و پیشداوری ئی دلبخواهی است:

شخصیت منفی طبری

نه کل واقعیت را، بلکه بخشی از آن را می پذیرد.

بخشی را که موافق میلش (و نه مطابق با منافعش و نه مطابق با منافع طبقاتی اش)  باشد.

چنین کسی مابقی واقعیت را منکر می شود و حتی مسخ می کند.

در این جمله طبری

واقعیت ستیزی (ایرئالیسم) مذموم قلمداد می شود.

 ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر