تحلیلی
از
شین میم شین
۶
یک پهلوان و در همه گیتی پیروز
در شکست
معنی تحت اللفظی:
پهلوانی که در چشم جهانیان پیروز شده،
شکست خورده است.
آنچه از رستم بی آرزو باقی مانده، پهلوان پیروز مغلوب در جهان است.
دیالک تیک پیروزی و شکست را بهتر و به جاتر از این نمی شد به کار بست.
اما منظور سیاوش از این دیالک تیک شگفت انگیز چیست؟
۱
برای درک این دیالک تیک باید به دیالک تیک دیگری وقوف داشت:
به دیالک تیک نمود و بود
به دیالک تیک پدیده و ماهیت
به دیالک تیک ظاهر و باطن
۲
رستم به ظاهر بر دشمن پیروز شده است و جهانیان از این پیرزوی خبر دارند.
رستم اما در باطن و در واقع شکست خورده است.
چون دشمن کذائی پاره جانش بوده است، فرزندش بوده است.
چه بسا پیروزی که شکست است و چه بسا شکست که پیروزی است.
تعیین کننده در دیالک تیک نمود و بود، بود است، ماهیت است.
۳
رستم نه تنها علیرغم پیروزی شکست خورده، بلکه علاوه بر آن، آرزو و ایدئال خود را به آتش کشیده است.
به اجاقی بی شعله و گرما بدل شده است.
به اجاقی با خاکستری سرد بدل شده است.
۷
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
خوشبخت آن که در شب پر هول روزگار
آرامش درون
او را به شهر جادویی خواب می برد
معنی تحت اللفظی:
خوش به حال کسی که قصد سفر کرده است و به مقصد رسیده است.
سعادتمند کسی که در شب هولناک زندگی، با آرامش روحی به شهر سحرانگیز خواب می رود.
سیاوش در این بند شعر، تراژدی را شولای فلسفی شگرفی می پوشاند و خواننده را در اعماق روح بشری سیر می دهد:
۱
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
سیاوش در این حکم خویش، دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک سفر و منزل بسط و تعمیم می دهد.
چرا و به چه دلیل؟
چرا سفر گزیدن و به مقصد رسیدن، باید شادی بخش باشد،
حتی اگر مقصد مرگ باشد؟
۲
شاید دلیل سیاوش این باشد که سوبژکت (سهراب) سوبژکت وارگی خود را حفظ می کند:
خود تصمیم می گیرد و به تصمیم خودگرفته جامه عمل می پوشاند.
سوبژکتیویته (سوبژکت وارگی) یکی از مقولات مهم فلسفه مارکسیستی است.
در این مفهوم فلسفی هومانیسم متعالی تبلور می یابد:
انسانیت انسان به او برمی گردد:
خود سفر برگزیدن، یای در راه خود برگزیده نهادن و به مقصد رسیدن
نشانه خوداندیشی و آزادی است.
خوداندیشی
اما نشانه لیاقت انسان عصر رنسانس و روشنگری است.
خوداندیشی
اما ضمنا نشانه خردمندی است
و
خردمندی خود نشانه خودمختاری است،
که بر پرچم انقلابات بورژوائی در عصر جدید
نقش بسته است.
۴
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
بیشک منظور سیاوش در این حکم فلسفی، هم سهراب های جوانمرگ معاصر است و هم رستم های سوگمند.
خواننده ای دردمند نیز همین فراز از شعر سیاوش را برجسته کرده بود و در کامنتی در زیر شعر «مهره سرخ» یادآور شده بود.
ضد انقلاب پیروز در فرم های مختلف خود در طول تاریخ،
از هیچ خدعه و خیانت و جنون و جنایت پرهیز نکرده است.
تاریخ مبارزه طبقاتی
نه تراژدی کم دارد، نه سهراب جوانمرگ و نه رستم سوگوار و اندوهمند و خرد و خراب.
بدین طریق و بدین دلیل است که بازماندگان هر کدام رستمی دردمند در سوگ سهرابی اند.
۵
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
سیاوش بیشک مرگی از این دست را رشگ انگیز تصور و تصویر می کند،
مرگی با روحی راضی و خشنود
را،
مرگی در نهایت پاکی و پارسائی
را.
شرایط زیست در جهنم جامعه طبقاتی،
جسم و روح جهنم نشینان را در هم می کوبد
و
مخروبه ای از هر دو
باقی می گذارد.
پاک و پارسا زیستن و مردن
امری بسیار نادر است.
بستر شط زندگی در جامعه طبقاتی به شدت آلوده است
و
هر کس و هر چیز
را
که
با آن در تماس قرار می گیرد،
آلوده می سازد.
انسان
در همین بستر آلوده است
که
سلب پاکی و پارسائی می شود.
از این رو ست که سیاوش در هیئت تهمتن،
هم احساس پیری می کند و هم بر مرگی از این دست،
رشگ می برد.
حتی اگر هم چنین مرگی شکست تلقی شود.
۶
خوشبخت آن که در شب پر هول روزگار
آرامش درون
او را به شهر جادویی خواب می برد
کلام سیاوش در این جا صراحت بیشتری کسب می کند:
او
دیالک تیک داخلی ـ خارجی
را
به شکل دیالک تیک درون و برون، به شکل دیالک تیک آرامش درون و شب پر هول روزگار بسط و تعمیم می دهد
و
در سنت مارکسیسم،
نقش تعیین کننده از آن داخلی (درون) می داند.
بی اعتنا به هول انگیزی روزگار،
بی اعتنا به سیطره مجدد قوای زر و زور،
سعادتمند کسی است
که
«آرامش درون او را به شهر جادئی خواب می برد!»
عظمت بینشی و اسلوبی سیاوش در همین بند مختصر شعر نیز آشکار می گردد و خواننده و شنونده آن را به حیرت و تحسین برمی انگیزد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر