درنگی از میم حجری
آذر ادیبی
عصیان تهی دستان،
که
نه
راه
می جوید
نه
از مقصد نشانی.
در این بند آغازین شعر آذر،
خیزش اخیر زنان و جوانان ارزیابی تئوریکی ـ پوئه تیکی می شود:
آذر
بر خلاف همه مدعیان ریز و درشت،
از
عصیان
سخن می گوید و نه از جنبش و انقلاب.
آذر
از عصیان تهیدستان سخن می گوید.
ما از جن قوری اسلامی کمترین خبری نداریم.
ولی فکر نمی کنیم که عصیان کنونی، عصیان تهیدستان باشد
و
یا
عمدتا
عصیان تهیدستان باشد.
ولی
در هر صورت
سؤال این است که عصیان چیست؟
آذر به این سؤآل ما جواب می دهد:
عصیان تهی دستان،
که
نه
راه
می جوید
نه
از مقصد نشانی.
معنی تحت اللفظی:
خیزش ناگهانی ـ انفجاری زنان و جوانان
به نظر آذر،
نه
دنبال راه است و نه دنبال نشانی از مقصد است.
آذر
عملا
دیالک تیک وسیله و آماج
را
به
شکل دیالک تیک راه و مقصد بسط و تعمیم می دهد
و
از
فقر فکری زنان و جوانان پرده بر می دارد.
انفجار ناگهانی زنان و جوانان
را
راسیونالیستی تر و رئالیستی تر از آذر
نمی توان تئوریزه کرد.
ما با جنون زنان و جوانان سر و کار داریم.
با عصیان زنان و جوانان.
سد سکوت و تحمل و سکون
شکسته است.
ما با سیل زنان و جوانان عاصی سر و کار داریم.
سیلی که هر چه سر «راه» خود می یابد،
بی پروا می روبد و با خود می برد.
طبقه حاکمه
کلافه شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر