۱۴۰۱ مهر ۲۶, سه‌شنبه

درنگی دردعاوی یدی خاکزاد (۹)

 Bild

یدی خاکزاد 

اکنون 

در جوامع رشد یافته قشر میانی جامعه مبتکر ‌وسازنده و حامل و عامل پیشرفت است 

و

 طبقه کارگری یک نیروی کمکی است

 و

از نظر کمیت

 نیز 

در کشورهای حتی صنعتی پیشرفته 

مانند آلمان

 تنها ۱۹ درصد نیروی کار 

را

 تشکیل میدهند 

و

در

 فرماسیونهای دمکراتیک 

نمیتوانند امتیاز رهبری را بخود بدهند.

 

۳

تنزل طبقه کارگر به درجه یک نیروی کمکی 

 

 دلیل یدی خاکزاد برای اثبات صعود جامعتی اقشار بینابینی و سقوط جامعتی طبقه کارگر

افزایش تعداد اقشار بینابینی و کاهش تعداد پرولتاریا

است.

یعنی 

عاملی کمی

است.

دلیل کاهش تعداد پرولتاریا

انقلاب علمی و فنی

و

توسعه سریع نیروهای مولده

و

ارتقای سطح آموزشی ـ پرورشی اعضای جامعه 

و

راسیونالیزاسیون (اوتوماسیون) تولید

و

غیره

از 

سویی 

و

افزایش تعداد بیکاران 

از

سوی دیگر

است.

 

این روند و روال

به

کاهش قیمت کالای نیروی کار

و

به

تجملی گشتن محل کار

و

به

منتکش گشتن و وابستگی هرچه بیشتر پرولتاریا به بورژوازی

و

به

سکسی گشتن طبقه حاکمه

منجر می شود.


 این اما همزمان به معنی افزایش کیفیت پرولتاریا ست.

می توان گفت

که

در

دیالک تیک کار فیزیکی و کار فکری

کفه ترازوی دیالک تیکی 

رفته رفته

به

نفع کار فکری سنگین تر می شود.

جای کارگر ساده

را

کارگر فنی و چه بسا تحصیلکرده

می گیرد

و

درصد کار فیزیکی 

کاهش می یابد.

گذاشتن کارهای سنگین به عهده وسایل مدرن 

 در 

تحلیل نهایی

 به نفع پرولتاریا ست

و

جلوی تخریب فیزیکی (جسمی) پرولتاریا را می گیرد 

و 

شرایط عینی لازم برای توسعه فکری او

 را

 فراهم می آورد.

توسعه کیفی پرولتاریا

بر خلاف ادعای یدی خاکزاد

نه

به

سلب سوبژکتیویته تاریخی از پرولتاریا،

بلکه بر عکس،

به

تقویت و تکمیل و توسعه سوبژکتیویته تاریخی پرولتاریا

منجر می شود.

چه بسا

بخش عظیمی از روشنفکریت جامعه

پرولتریزه می شوند.

ای بسا دکتر و مهندس و لیسانس و دیپلم

که

 اکنون

 جزو پرولتاریا هستند.

چون

فاقد مالکیت بر وسایل تولیدند

و

نیروی کار عمدتا فکری خود

را

بسان کالایی به بورژوازی می فروشند.


ایراد نظری ـ بینشی یدی خاکزاد

بیگانگی شرم انگیز او با مفهوم سوبژکتیویته تاریخی

است.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر