تحلیلی
از
۵
عشق اصیل به نظر برتولت برشت در روند کار مشترک تشکیل می یابد.
این برداشت مارکسیستی ـ لنینیستی از عشق است.
اما چرا و به چه دلیل؟
۶
شاید دلیلش این باشد که در روند کار مشترک،
انسان ها به شناخت یکدیگر نایل می آیند.
در روند کار
هر کس برای همکار خود
به
اوبژکت (موضوع) شناخت
بدل می شود
و
مورد آزمون و آزمایش مستمر و عینی قرار می گیرد
و
جسم و روحش برای دیگری عریان می شود
و
مورد شناسائی تدریجی ولی عینی قرار می گیرد.
۷
پراتیک
(که کار مشترک یکی از فرم های آن است)
به مثابه محکی مطمئن برای شناخت چیزها، پدیده ها و سیستم ها ست.
حافظ بارها از همین حقیقت امر مارکسیستی ـ لنینیستی سخن گفته است:
حافظ
«پیران سـخـن ز تجربه گویند»، گفتمـت
هان ای پسر که پیر شوی، پند گوش کـن!
معنی تحت اللفظی:
به تو گفتم که پیران بنا بر تجارب خویش سخن می گویند.
پیر شوی، عمر دراز کنی، ای پسر، به پند پیران گوش کن!
حافظ
در این بیت غزل،
تجربه (یکی از فرم های پراتیک) را معیار صحت و سقم احکام (سخن، پند) می داند.
این بدان معنی است
که
حافظ
دیالک تیک پراتیک و تئوری
را
به شکل دیالک تیک تجربه و سخن بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن پراتیک (تجربه) می داند.
این موضع خواجه شیراز در تئوری شناخت و در رابطه با حقیقت، با موضع مارکسیستی ـ لنینیستی انطباق مطلق دارد و ستایش انگیز است.
حافظ
پدر تـجربـه، ای دل تویی، آخر ز چـه روی
طـمـع مـهر و وفا ز این پسران می داری؟
معنی تحت اللفظی:
ای دل تو پدر تجربه ای.
پس برای چی انتظار وفا از این پسران داری؟
۱
حافظ
در این بیت غزل،
دیالک تیک پراتیک و تئوری
را
به شکل دیالک تیک تجربه و انتظار بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن پراتیک (تجربه) می داند.
از مخاطب خود (که چه بسا خود خواجه است) می خواهد که منطقی بیاندیشد و بنا بر تجارب عینی خویش، دیالک تیک مادر ـ پدر ـ فرزند را فراموش نکند.
۲
فرزند نافی دیالک تیکی مادر ـ پدر است و انتظار وفا از او بیهوده است.
این بیت حافظ به لحاظ غنای فکری اش غول آسا ست.
ایرج میرزا همین اندیشه خواجه را در قالب شعر «قلب مادر» خواهد ریخت و مورد تأکید استه تیکی اکید قرار خواهد داد.
حافظ
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد
معنی تحت اللفظی:
برای رسوا گشتن افرادی که بی غل و غش نیستند، بهترین محک تجربه است.
حافظ
در این بیت غزل،
برای آزمایش انسان ها نیز از محک پراتیک (تجربه) استفاده می کند.
خواجه
در این بیت شعر مشهور،
دیالک تیک پراتیک و تئوری
را
به شکل دیالک تیک تجربه و سیه روئی بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن پرایتک (تجربه) می داند.
۸
عشق در قاموس برتولت برشت، در هر صورت به گشتاوری از شناخت مبتنی است.
عشق دیالک تیکی از غریزه و عقل است.
درست به همین دلیل، باید در روند کار مشترک تشکیل شود، به محک بخورد و توسعه یابد.
۹
دلیل دیگر این اندیشه برتولت برشت، این است که در آئینه محصول کار هرکس می توان لیاقت ها و استعدادهای جسمی و روحی او را مشاهده کرد و بطور با واسطه به شناخت او نایل آمد.
افراد در حین همکاری در محصول کار همدیگر به شناخت خصوصیاتی از یکدیگر نایل می آیند که در غیر اینصورت غیرقابل شناخت اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر