تحلیلی
از
شین میم شین
اما تو ای عبور نوازش ،
اما تو ای وزیده بر این برگ ناتوان،
هشدار تا سوار شتابان عشق را
در هر ردا و جامه به جای آری
دریاب وقت را که تو را جاودانه نیست
این بیکرانه را
زنهار،
بیکرانه نپنداری!
معنی تحت اللفظی:
اما تو ای گردآفرید، ای عبور نوازش، ای نسیم آرامش بخشی که بر برگ ناتوانی مثل من وزیده ای، به هوش باش و سوار شتابان عشق را در هر لباس و ردا بشناس.
زمان را دریاب که می گذرد و ابدی نیست.
زنهار، که این بیکرانه را بیکرانه نپنداری.
۱
اما تو ای عبور نوازش ،
اما تو ای وزیده بر این برگ ناتوان،
سیاوش
در این بند شعر،
گردآفرید را به به نسیم نوازشگر گذرانی تشبیه می کند
که
بر جسم و جان مجروح سهراب می وزد.
سهرابی که به سبب از دست دادن خون از مجاری زخم، رنگش رو به زردی گراییده و بسان برگ خزان ناتوان گردیده و از هر نسیمی از جا کنده می شود.
۲
هشدار تا سوار شتابان عشق را
در هر ردا و جامه به جای آری
هشدار اول سهراب به گردآفرید
بازشناسی عشق در هر جامه و ردا ست.
اینجا از تئوری عشق سیاوش تا حدودی پرده برداشته می شود.
ما باید در روند تحلیل اشعار و آثار سیاوش تصور او از مقوله عشق را دریابیم.
منظور سیاوش این است
که
عشق به همنوع
می تواند در فرم های متنوع نمودار گردد
و
شناسایی اش
الزامی است.
عشق
در قاموس سیاوش
به سوار شتابانی شبیه است.
عشق پدیده ای است که به طور آنی و ناگهانی رخ می نماید و می گریزد.
این درک استه تیکی سیاوش از مقوله عشق است.
این عشق بیشتر در مورد ازواج جوان مصداق پیدا می کند:
زن و مرد بنا بر معیارهای استه تیکی تشکیل یافته و ته نشین شده در طول زندکی در اعماق ضمیر (دل) خویش
جذبه کهربائی نیرومندی به همنوع خود احساس می کند
و
به سوی او کشیده می شود،
بی آنکه به چیستائی آن وقوف کامل داشته باشد.
شناخت پدیده ای که در طول عمر کسی در اعماق دلش به تدریج تشکیل یافته و ته نشین شده آسان نیست.
۴
این جذبه عشق
برای وصل و همزیستی لازم است، ولی کافی نیست.
این عشق استه تیکی در کشمکشی تضادمند با قوای جاذبه و دافعه غول آسا در داربست دیالک تیک جذب و دفع عمل می کند و نهایتا پیروز می شود و یا مغلوب می گردد و به صورت خاطره گذرای شیرینی در اعماق دل فرهادها ته نشین می شود و در لحظات بحرانی از جنس همین لحظه که سهراب خود را در آن می یابد، تداعی می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر