یدی خاکزاد
تئوریهای مارکسیسم لنینیسم فقط در تئوری برای بحث های شبه روشنفکری خوب است
و
در عمل جواب نمیدهد
و
بیشتر بحثهای قرن هیجده و دوران اولیه رشد سرمایه داری صنعتی شدن است .
سؤال این بود
که
این تفاوت اساسی مارکسیسم به عنوان علم و عقل کل اندیش
با
علوم
چه پیامد معرفتی در پی دارد؟
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش، باید پرسید:
حقیقت
کجا ست؟
حقیقت
به قول هگل:
در
کل
است.
مولانا
حتی
به این مسئله واقف بوده است:
شبی فیلی وارد روستایی می شود.
دهاتی های خاک پرور
می کوشند به حقیقت این موجود تازه وارد در تاریکی نایل آیند.
یکی
آن
را
با لمس دمش
توضیح می دهد،
دیگری با لمس
پایش،
یکی
با لمس خرطومش
و
دیگری
با لمس عاجش.
یعنی با توسل به جزئیاتش.
بدین ترتیب،
حقیقت فیل
ناشناخته می ماند.
تا اینکه صبح می شود
و
دهاتی ها با دیدن کل فیل به کشف حقیقت آن نایل می آیند.
به همین دلیل
با
علوم
نمی توان به کشف حقیقت نایل آمد.
برای اینکه موضوع علوم جزء است و نه کل.
بدون مارکسیسم
به مثابه علم کل اندیش و عقل کل اندیش،
نمی توان به کشف حقیقت نایل آمد.
درست به همین دلیل
حزب طبقه کارگر
باید
حزبی فلسفی باشد.
یعنی
مارکسیستی باشد،
اگر نمی خواهد، طویله باشد.
به همین دلیل هر کس در جست و جوی حقیقت باشد،
چاره ای جز از ان خود کردن مارکسیسم یعنی جز هضم و جذب مارکسیسم
ندارد.
حالا به سؤال دوم می پردازیم:
تئوری چیست و زادگاه تئوری کجا ست؟
تئوری و یا نظریه و یا هر دانشی
از آسمان نازل نمی شود.
مفاهیم و احکام مارکسیستی
هم
از آسمان نازل نشده اند
تا
بی اعتبار شوند
و
به قول ید یخاکزاد
«فقط در تئوری برای بحث های شبه روشنفکری خوب» باشند
و
«در عمل جواب» ندهند
و
«بیشتر بحثهای قرن هیجده و دوران اولیه رشد سرمایه داری صنعتی شدن» باشند.
۲
تئوری چیست و زادگاه تئوری کجا ست؟
هر حکم، هر نظر، هر دانش، هر تئوری از مفاهیم (کلمات، واژه ها) تشکیل می یابد.
مثال:
حکم (جمله، نظریه) فیزیکی «آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد می جوشد»
از
مفاهیم زیر تشکیل یافته است:
آب
فشار
درجه
سانتیگراد
۱۰۰
جوشش.
این مفاهیم از کجا آمده اند و چرا نمی توان آنها را بی اعتبار شمرد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر