برگردان
۴
«کشف» طبقه کارگر
تفاوت سوسیالیست های اوتوپیکی با مارکس این بود
که
آنها
پرولتاریا
را
طبقه ای رنجبر
می پنداشتند.
مارکس
اما
پرولتاریا
را
در وهله اول
طبقه ای رزمنده
می دانست.
سوسیالیست های اوتوپیکی
به دلایل اخلاقی
خواهان عدالت و حقوق بشر برای پرولتاریا بودند.
مارکس
اما
از
جایگاه بیواسطه پرولتاریا،
از
مناسبات جامعتی رئال (واقعی)
رسالت تاریخی پرولتاریا
را
استخراج می کرد.
سوسیالیست های اوتوپیکی
به الطاف طبقات حاکمه
یعنی قدرتمندان
دخیل می بستند.
مارکس
اما
چنین توهماتی
را
دور می انداخت
و
به
خود پرولتاریا
روی می آورد.
مارکس
اثبات می کرد
که
منافع پرولتاریا
با
پیشرفت جامعتی انطباق دارد.
پرولتاریا
در مبارزه در راه رهایش خویش،
منافع همه ستمکشان جامعه و جهان
را
نمایندگی می کند.
انقلاب پرولتاریا
تبر بر ریشه مالکیت خصوصی بر وسایل تولید (کارخانجات، اراضی کشت، مستغلات و غیره) فرود خواهد آورد.
یعنی
شالوده و پایه حاکمیت طبقاتی
را
از بین خواهد برد.
بدین طریق
بنیادهای هر نوعی از استثمار و ستم و سرکوب
از بین خواهد رفت.
از این رو
خودرهانی پرولتاریا
در حقیقت
رهایش بشریت
خواهد بود.
از این رو
انقلاب پرولتری
اصولا
با همه انواع انقلابات قبلی
که
فرمی از استثمار را با فرم دیگری از استثمار
(مثلا فرم فئودالی استثمار را با فرم کاپیتالیستی ـ بورژوایی استثمار)
جایگزین می ساختند،
تفاوت دارد.
انگلس
هم
مستقل از مارکس
همزمان
به همین نظر و نگرش رسیده بود.
با این کشف مارکس و انگلس
ناقوس تولد جهان بینی پرولتری و کمونیسم علمی
طنین افکند.
مارکس
اکنون می کوشد که جهان بینی پرولتری و کمونیسم علمی را
گام به گام تدوین کند، همه جانبه تر اثبات کند و گسترش دهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر