۱۴۰۰ مهر ۲۸, چهارشنبه

استالینیسم (۳۹)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

 

پروفسور دکتر ورنر هوفمن

(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان

میم حجری

پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

 

بخش دوم

رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی

ادامه

  

۲

عناصر تفکر استالینیستی
ادامه

 

۱۲

·    این سنگینتر کردن کفه ترازو به نفع یکی از دو جزء تفکر مارکسیستی (ماتریالیسم و دیالک تیک)، به طور بی واسطه به معانی زیرین است:

 

الف

·    به معنی نادیده گرفتن کلی اصول یک برخورد علمی، متدیکی، همه جانبه نگر، آزاد و واقع بین با موضوعات مورد بررسی است.

 

ب

·    به معنی خم و راست کردن دیالک تیک و متناسب کردن آن با فرم مطلوب مورد نظر است.

 

پ

·    به معنی استفاده از دیالک تیک، به مثابه جواز بی دردسر به اهداف و مقاصد زیر است:

 

۱

·    برای توجیه رفتار نوسان آمیز بی اراده است.

 

۲

·    برای توجیه همرنگ سازی خود با محیط است.

 

۳

·    برای توجیه رفتار اکلکتیکی با جهان اشیاء است.

 

۴

·    برای توجیه بی بند و باری و بی دقتی در مفهوم سازی، طبقه بندی و برقراری پیوند میان قضاوت ها، کشف روابط علی و غیره است.

 

۵

·    برای نادیده گرفتن دلیل کلیدی است.

 

۶

·    برای وارد کردن تأملات حسابگرانه در استدلال است.

 

۷

·    برای خشکاندن زبان است.

 

۸

·    برای مغروق و مغشوش کردن مواد مورد بررسی در اکلکتیسیسم دست و پاگیر بی پرنسیپ است.

 

۹

·    این امر، به عبارتی کوتاه، به معنی قطع رابطه با اصل کلیت مشخص لنین بوده است.

 

کلکتیسیسم

ـ به طور کلی ـ

عبارت است از آمیختن مکانیکی عناصر فکری مختلف با هم.

ما زمانی با اکلکتیسیسم فلسفی سر و کار داریم که کسی تئوری ها، نگرش ها و قبل از همه، عناصر و تزهای سیستم ها و جریانات فلسفی مختلف را بدون تلاش در جهت ترکیب خلاقانه آنها و بدون بر طرف کردن تناقضات منطقی موجود، با هم مخلوط کند و سیستم من در آوردی «جدیدی» را بوجود آورد.

مترجم)

 

۱۳

·    خود دیالک تیک مکتبی مارکسیسم «اداری» شده اکنون تحت اشغال قرار می گیرد.

 

۱۴

·    دیالک تیک مکتبی مارکسیسم «اداری» شده سلب سیالیت می شود، هم می کشد، فرمولواره می شود، به قوانین بی ربط به واقعیات امور مبدل می شود، که قوانین زیر از آنجمله اند:

 

الف

·    «پیوند پدیده های واقعیت»  

 

ب

·    «گذار از تغییرات کمی به کیفی»

 

پ

·    «وحدت و مبارزه اضداد»

 

ت

·     و «نفی نفی.»

·    (مراجعه کنید به مقدمات فلسفه مارکسیستی، و تاریخ حزب کمونیست شوروی، فصل ۴، ص ۲)

 

۱۵

·    در حالیکه تبر بر رابطه دیالک تیک پیکاو و جستجوگر و کشاف مارکسی با جهان فرود می آید و هر نوع خودویژه تفکر فردی متفکران تا ترمینولوژی، در قالب های از پیش ساخته آموزش مجاز ریخته می شود، ذوب می شود و از تفکر فقط تته پته ترس و لرزآمیز مفهوم مندی توخالی  باقی می ماند، مفاهیم، پیشداوری ها و ارزشگذاری های مربوط به آنان، زندگی خاص خود را در کنار واقعیت عینی و چه بسا به جای واقعیت عینی آغاز می کنند.

 

۱۶

·    اتفاقا،همین زندگی شبحگونه هراس انگیز، آنها را در مقابل هر انتقاد، روئین تن و ضد گلوله می سازد، اگرچه تضاد میان آموزش و واقعیت عینی به تجربه احساس می شود.

 

۱۷

·    تحریف دیالک تیک، خود را در موارد زیر نمایان می سازد:

 

الف

·    در مبارزه نقل قول بازانهء بی اعتنا به زندگی از سوی طلاب

 

ب

·     در کشیدن مکرر پای مراد و پیر طریقت به میدان بحث

 

پ

·     در «دگماتیسم» احکام، با اوپورتونیسم متدیک همزمان

 

ت

·    و خلاصه در رابطه بیگانه گشته متفکر با موضوع و مورد مربوطه

 

·    مراجعه کنید به  دگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۱۸

·    اینکه بدین طریق، باید بی تردید، آموزش مارکسیستی بی اعتبار و رسوا شود و پیشرفت علوم منفرد صدمه و زیان و آسیب ببیند، نمی توانست برای رهبر معلوم نباشد.

 

۱۹

·    چون کسی جز خود استالین نیست که در نوشته واپسین خود، تحت عنوان «مارکسیسم و مسائل زبان شناسی» (۱۹۵۰)، بر ضد «آموزش کلمه به کلمه و توراتی» گرد و خاک چشم کورکن بپا می کند:

 

الف

·    «هر انتقاد کوچک از چند و چون چیزها در زبان شناسی شوروی، هر تلاش تردید آمیز کوچک ـ حتی ـ از سوی محافل رهبری تعقیب و در نطفه خفه می شود.

 

ب

·    به دلیل موضعگیری انتقادی نسبت به میراث م. ژ. مارس، به دلیل کوچکترین مخالفت با آموزش مارس، نیروهای متخصص و محقق ارزشمندی در حوزه زبان شناسی اخراج می شوند و یا تنزل رتبه داده می شوند.

 

پ

·    همه می دانند که علم بدون مبارزه نظرات، بدون آزادی انتقاد نمی تواند توسعه یابد و شکوفا شود.

 

ت

·    اما این قاعده کلی عام الاعتبار، به طرزی بی پروا نادیده گرفته می شود و لگدمال می شود.

 

ث

·    بدین طریق، گروهی از شخصیت های رهبری  مبرا از هر خطا تشکیل می شود که پس از سرکوب انتقاد و تحکیم موضع خویش زمام امور را خودکامانه به دست می گیرند و به خرابکاری آغاز می کنند.»

·    (استالین، «مارکسیسم و مسائل زبان شناسی»، ۱۹۵۱، ص ۳۷)

 

۲۰

·    کسی که خود سنگ تمام گذاشته، اکنون در آخر کار از کشته خویش به هراس افتاده است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر