۱۴۰۰ آبان ۳, دوشنبه

هماندیشی با ایرج عصری

 

ایرج عصری

نگاهی به مراسمِ مضحکِ میراثخوارانِ نام حقوقی حزب تودۀ ایران

میم حجری

 

این «تحلیل» کودکانه شما اصلا تحلیل نیست.
ضمنا فاقد ارزش علمی است.
استفاده از اسم مستعار
در همه احزاب ک.
از دیرباز
یعنی از زمان مارکس و انگلس رواج داشته است.
انگلس مدت های مدیدی مقالات و اشعار و افکار خود را
تحت اسامی مستعار و چه بسا تحت نام فریدریش اوسوالد منتشر می کرد.
مگر اسامی پورهرمزان، مهرگان، جوانشیر، نیک آیین، اخگر، پرویز و غیره در حزب توده رواج نداشته است؟
چرا طبری و جوانشیر و نیک آیین و غیره را به سان محمد امیدوار افشا و رسوا نمی کنید؟
چرا همین تهمت را به آنها نمی زنید؟


حمید صفری
با سواد ترین شخصیت در حزب توده بوده است و احتمالا مؤلف طرح برنامه حزب توده بوده است

 و

 از پیک ایران شخصا جزء به جزء توضیح داده است.
 

صفری

اما

فقط در زمینه اقتصاد سیاسی و تحلیل اقتصادی 

صاحب نظر بوده است
و
کتاب بسیار ارجمندی راجع به مفاهیم اقتصاد سیاسی منتشر کرده است که اگر پیدا شود حتما باید وسیعا منتشر شود.


اکثر احزاب ک. پس از شکست سوسیالیسم
تغییر نام و ماهیت طبقاتی داده اند.
از اوروکمونیسم (کمونیسم اروپایی) دیگر اثری حتی نیست.


خوب اگر صفری تجدید نظر کرده باشد، حق او ست

و
می توان مورد انتقاد قرار داد.


افکار بابک و فرجاد و غیره چه بوده اند؟
شما همینجا طرح کنید تا ما تحلیلش کنیم.


حزب توده ضعف تئوریکی داشته و دارد
دلیل خطاهای خطیر حزب توده تحت رهبری کیانوری 

هم ضعف تئوریکی بوده است
ولی بهتر از حزب توده
در منطقه حتی
حزبی نبوده است

ایرج عصری

نوشتن با نامهای مستعار به هر دلیلی چه امنیتی و چه هنری و... با آنچه آقای محمد دستباز(امیدوار) انجام دادند زمین تا آسمان از لحاظ ماهوی متفاوت هستند. در یک بحث و مباحثۀ رسمی کلاب هاووسی در جائیکه تمامی شرکت کنندگان از جمله فرخ نگهدار، مهدی فتی پور، مریم سطوت، تقی ، رحمانی و افرادی از جبهۀ ملی و حتی از ایران... همگی با اسم و عکس خود شرکت کرده بودند ، شرکت با یک اسم جعلی و بدون عکس از سوی سخنگوی یک حزب دغلکاری و شرمگینی بیش نیست.

ممنون

بحث بر سر ایراداگیری های سست و بی پایه و بند تنبانی از محمد امیدوار توسط شما ست.

همه اعضای رهبری و شعرای حزب توده

به دهها دلیل

با اسم مستعار کار کرده اند.

سیاوش کسرایی دهها اسم مستعار داشته است.

حزب توده

جبهه ملی و  حزب چپ و اکثریت و آن و این نیست.

حزب توده

فقط دشمن دارد که در کمینش نشسته اند.

پیش شرط انتقاد از حزب توده

توده ای بودن 

است.

یعنی

فرم انتقاد از حزب توده

انتقاد از خود 

است.

بحث بر سر این است که مشخصه توده ای بودن چیست؟

ضمنا

مشخصه اصلی حزب توده چیست؟

احیای حزب توده

توسط خاوری و صفری و امیدوار و غیره

کار آسانی نبوده است.

برای اینکه پیش شرط احیای حزب توده

نقد دیالک تیکی حزب توده تحت رهبری کیانوری و یاران بوده است.

چنین تحلیلی زمان می خواست.

خدمت بزرگ حزب توده جدید

کشف ماهیت فوندامنتالیستی (بنیادگرایی) خمینیسم

 در اولین قدم بوده است

و

این کشف داهیانه

کار کمی نبوده است.

 

ضمنا

گردآوری سپاه پراکنده در حال فرار از جبهه

آسان نبوده و نیست.

می توان مواضع حزب توده تحت رهبری هر کس را تحلیل کرد.

ما

صدها تحلیل از آثار طبری و اخگر و مهرگان و غیره، سیاوش و سایه و ملکه محمدی و غیره

منتشر کرده ایم.

حتی مطلبی از امیدوار را مورد تجزیه و تحلیل مفصل قرار داده ایم.

حزب توده

از انتقاد از خود هراسی ندارد

و تفاوت اساسی اش با احزاب و جریانات طبقات اجتماعی دیگر

 هم در همین جا ست.

شما

ولی

به عوض تحلیل

تخریب می کنید تا مثلا دار و دسته بابک را تجلیل کنید.

 

چنین کاری

با روح مارکسیسم ـ لنینیسم منافات دارد.

به نظر ما

همین حزب توده تحت رهبری امیدوار و یا هر شخصیت دیگر

بیشتر قابل اعتماد است تا دار و دسته های راه توده و ماه توده و مهر توده و عدالت و انصاف و غیره.

ضعف تئوریکی حزب توده

باید رفع شود

تا

حزب توده

حزب توده

 شود.

این تلاش توسط دایرة المعارف روشنگری

۲۰ سال است که شروع شده است و بیش از ۲۰ هزار مطلب منتشر شده است.

مراجعه کنید

به

https://hadgarie.blogspot.com/

 پایان

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر