۱۴۰۰ آبان ۶, پنجشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۵۹)

  

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین
 

۱۳

نقطه عطف

 

تجاربی

که

انگلس

در میان کارگران انگلیسی کسب کرده بود

و

دانش تجربی ئی که او در شهر منچستر از پرولتاریای رزمنده گرد آورده بود،

به

مکتب تمامی زندگی اش بدل شده بود.

 

این

انگلس را در بررسی هایش پر و بال می بخشید

و

به

روی آوردن به میراث اقتصاددانان، فلاسفه و علمای علم الاشیای انگلیسی

 سوق می داد

و

به

پژوهش در قوانین حرکتی جامعه کاپیتالیستی

برمی انگیخت

و

به

ارزیابی انتقادی پیشنهادات متفکرین فرانسوی، آلمانی و انگلیسی

 سوق می داد

که

قبل از او

به

دنبال امکانات رهایی از استثمار و سرکوب و ستم گشته بودند.

 

انگلس

در اواخر سال ۱۸۴۳

به

تحریر معارفی شروع کرد که تا آن زمان گرد آورده بود.

نخست

در دو مقاله تحت عناوین «اشاراتی به نقد اقتصاد ملی» و «وضع انگلستان.»

 

هر دو مقاله او

در مجله «کتب سال آلمانی ـ فرانسوی» به چاپ رسید

و

توجه جدی مارکس

را

به

خود جلب کرد.

 

انگلس

در این دو مقاله اثبات می کرد

که

علت کلیه فلاکت و فساد جامعه بورژوایی

مالکیت خصوصی

است.

 

انگلس

اثبات می کرد

که

 وجود طبقات اجتماعی، استثمار توده های زحمتکش و به طور کلی کلیه پدیده های مهم نظام اقتصادی کاپیتالیستی

بر اساس مالکیت خصوصی کاپیتالیستی

 قابل توضیح اند.

 

انگلس

اثبات می کرد

که

«تقسیم بشریت به سرمایه داران و کارگران»

که

«روز به روز

حدت و شدت بیشتر به خود می گیرد

و

باید هم رفته رفته حدت و شدت بیشتر به خود گیرد»

ناشی از وجود مالکیت خصوصی کاپیتالیستی

است

و

«با

نفی مالکیت خصوصی

قابل نفی است.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۵۱۲، ۵۲۱)

 

سؤال

اما

این بود

که

نیروی لازم برای انجام این عمل مهم

کجا ست؟

 

انگلس

خود

به

این سؤال خود

جواب می داد:

«در این قاره، فقط بخش ناشناخته ای از ملت انگلیس، فقط کارگران اند که واقعا قابل توجه و احترامند.

فقط کارگران

می توانند از عهده انجام این عمل ملی مهم برآیند.

فقط کارگرانند که آینده از آن آنان است.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۵۲۶، ۵۲۷)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر