پروفسور دکتر ورنر هوفمن
(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)
برگردان
میم حجری
پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان
بخش دوم
رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی
۲
گشتاور چهارم
رابطه «ماتریالیسم» با «ایدئالیسم»
۱
· در استالینیسم، محتوای «ماتریالیسم» و «ایدئالیسم»، بی وساطت دیالک تیک، به مثابه اضداد بلورین منجمد و بی تحرک جلوه می کند.
۲
· بدین طریق، ماتریالیسم و ایدئالیسم در جدائی از یکدیگر، غنای ساختاری خود را از دست می دهند.
۳
· علاوه بر این، با تفسیر دست و دل بازانه از تاریخ، هر کدام از دو موضعگیری ماتریالیستی و ایدئالیستی، به طبقات اجتماعی مختلف نسبت داده می شود:
الف
· «ماتریالیسم» موضع طبقات بالنده و مترقی قلمداد می شود!
ب
· «ایدئالیسم» اعتقاد طبقات حاکم در حال سقوط اعلام می گردد.
۴
· این تفسیر که نه با نقش «ایدئالیسم» ترانسندنتال آلمان انطباق دارد و نه با «ایدئالیسم» سوبژکتیویستی انگلوساکسنی ـ فرانسه.
۵
· با قرار دادن «ماتریالیسم» و «ایدئالیسم»، به لحاظ طبقاتی در مقابل یکدیگر، معیار تعیین کننده عامی تشکیل می یابد، که شاخص رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی است و در موارد بعدی نیز سر و کله اش پیدا خواهد شد.
۶
· تفکری که در آن، دیالک تیک مسخ و مثله و مخدوش شده باشد، در عناصر ناهمساز خود از هم می گسلد و متلاشی می گردد.
۷
· آنگاه وجود و شعور، ماتریالیسم و ایدئالیسم، پیشرفت و پسرفت ـ به مثابه عناصر منجمد و بی پیوند ـ رو در روی یکدیگر قرار داده می شوند.
۸
· بدین طریق، رابطه دوست ـ دشمن بنیادین معتبر در عالم سیاست به مقوله های تفکر نیز منتقل می شود.
۹
· (در تز هنوز تا به آخر نیاندیشیده که بنا بر آن، در عصر همزیستی سیاسی دو سیستم جهانی بزرگ، «همزیستی فکری» نمی تواند وجود داشته باشد، در تفکر مستثنی ساز زمان استالین حفظ شده است:
· این اندیشه نیز که با همزیستی عملی، مبارزه نظری قطع نمی شود، بلکه برعکس، فرم های دیگری به خود می گیرد.
· به جای رویاروئی نظامی مستقیم سیستم های جهانی، رویاروئی درعرصه اقتصادی و در عرصه های توسعه اجتماعی و فکری خلق ها ادامه می یابد.
· هر استفاده از میراث فکری بزرگ، یعنی از میراث کل بشریت نیز به معنی فرمی از همزیستی فکری و انتقادی با محیط زیست محسوب می شود.)
۱۰
· به جای تضاد دیالک تیکی پدیده ها، ضدیت منجمد آنها می نشیند.
۱۱
· تفکر از مرحله دیالک تیکی به دره دوئالیسم پرت می شود، یعنی به مرحله فرم های تفکر ما قبل مارکسیستی.
۱۲
· تفکر غیر دیالک تیکی همواره تفکری غیرتاریخی نیز است.
۱۳
· با در مقابل هم قرار دادن «ماتریالیسم» و «ایدئالیسم»، مسائل زیر نادیده گرفته می شوند:
الف
· این مسئله که ایدئالیسم از زمان شکوفائی خود در قرن هجدهم، توسعه غول آسائی را از سر گذرانده است.
ب
· این مسئله که هم ایدئالیسم ترانسندنتال (ماورای تجربی) و هم ایدئالیسم سوبژکتیویستی را باید در انشعاب شان به مکاتب مختلف در نظر گرفت.
پ
· در نتیجه، برخی از مکاتب یاد شده در چشم فلاسفه شوروی، دو باره همانند یک تئوری شناخت «ماتریالیستی» جلوه می کنند.
· از آنجمله است، «اطلاعتئوری» «سیبرنتیکی» صوری شسته ـ روفته معاصر که میهنش عمدتا ایالات متحده آمریکا ست.
· (ما بعدا به این مسئله برخواهیم گشت.)
۱۴
· برخورد آموزه یاد شده نسبت به تئوری «ماتریالیسم» نیز غیر تاریخی است.
(برخورد غیر تاریخی داشتن به چیزی به این معنی است که آن چیز در پیدایش، رشد، توسعه و تکاملش در نظر گرفته نمی شود.
بلکه بیشتر به مثابه چیزی مطلق، کامل و به اتمام رسیده تلقی می شود.
مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر