۱۳۹۸ آبان ۲۱, سه‌شنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۹۶)

 

پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان
 
فصل ششم
بخش چهارم
ادامه

۸۹
·    هگل پس از این کاراکتریزاسیون (تعیین خصلت) فلسفه های ماقبل خود، اهمیت تاریخی ـ جهانی انقلاب فرانسه را مورد تأکید قرار می دهد:
·    «این دوران بزرگ تاریخ جهانی است که ماهیت درونی اش در تاریخ جهان درک خواهد شد.»
·    (هگل، «مجموعه آثار»، جلد ۱۹، درس هایی راجع به تاریخ فلسفه، ۱۹۵۴، ص ۵۳۴)

۹۰
·    هگل در «درس هایی راجع به تاریخ فلسفه»، انقلاب فرانسه را به مثابه «طلوع شکوهمند خورشید» قلمداد می کند.

۹۱
·    «برای اینکه انقلاب فرانسه در صدد جامه عمل پوشاندن به  اصل خرد برآمده است که از زمان آناکساگوراس در فلسفه، نقش تعیین کننده به عهده داشته است.

۹۲
·    در نتیجه، خرد انقلاب فرانسه یکسان با خرد فلسفه به میراث مانده محسوب می شود.»
·    (هگل، «مجموعه آثار»، جلد ۱۱، ۱۹۵۴، ص ۵۵۷)

۹۳
·    باید خاطرنشان شد که برای هگل، خرد فلسفه به میراث مانده، وحدت کل فلسفه محسوب می شود، که «مطلق است.
·    که بسان نمودش، خرد، تا ابد واحد است و خودش  است.
·    در همه ازمنه خودش است.»
·    آن سان که «با توجه به ماهیت درونی فلسفه، پیشین و پسینی در بین نیست.»

۹۴
·    اینجا آشکار می گردد که هگل در چه رابطه تنگاتنگی فلسفه خود را و فلسفه پیشینیان بلاواسطه خود را با انقلاب فرانسه و در نتیجه، با روند توسعه جامعه بورژوایی می بیند.
·    (هگل، «مجموعه آثار»، جلد ۱، تمایزات سیستم فلسفی شلینگ با سیستم فلسفی فیشته ۱۹۵۸، ص ۴۱)

۹۵
·    در عمل نمی توان تفکر فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان را  از روند توسعه جامعه بورژوایی تفکیک کرد. (جدا ساخت.)

۹۶

·    هگل در تذکره اش راجع به ارزیابی از انقلاب فرانسه کلید گشایش قفل مسئله را عرضه می دارد:
·    در فلسفه های کانت و فیشته و شلینگ، (ما هم اضافه می کنیم، در فلسفه خود هگل نیز)، «انقلاب در فرم اندیشه ته نشین شده و تبیین یافته است.»

۹۷
·    این نظر هگل راجع به سیستم های فلسفی کانت و فیشته و شلینگ با مقایسه کانت با روبسپیر توسط هاینریش هاینه در کتاب سومش، تحت عنوان «راجع به تاریخ مذهب و فلسفه در آلمان»، همانند است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر