با سپاس از
عباس فرد
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
10
تاریخ
تقویمی به سد و مانعی تبدیل شده است.
11
آن سان که ما
از دیدن این حقیقت امر که
تاریخ
بدون توقف های
آنی و بر روی خط زمانی ثابتی تداوم می یابد،
غافلیم.
12
به همان سان
که به هنگام خیره شدن بر پرده سینما
فواصل فی ما
بین نگاتیوها را نمی بینیم
و فیلم به گونه
ی پیوسته ای نمودار می گردد.
13
دلایل نفرتم از سال نو از این قرار بودند.
14
می خواهم که صبح
هر روزی،
برایم شروع تازه ای باشد.
15
می خواهم هر
روز سروکارم با خودم باشد و
به نو آفرینی خویشتنم
نایل آیم.
16
هیچ روزی آغاز نمی شود مگر برای آسایش.
17
در هنگامه احساس
مستی از هستی و شورمندی از حیات،
متوقف کردن خویشتنم را برمی گزینم
و می خواهم که
در طبیعیت غوطه خورم
و از درون آن
توش و توان و شوق و شور زندگی را بمکم.
18
زمان را با
مسایل روحی و روانی نباید تلف کرد.
19
با وجود پیوند
و تعلق خاطر به زمان هایی که ازسرگذرانده ام،
می خواهم که درهرساعت از زندگی ام،
نو باشم.
20
دلیلی ندارم
که به روز عید و جشن سال نو
با آن ریتم های
جمعی قیم مآبانه اش،
با آن غرابت
هایش
دل ببندم.
21
تهوع آور این ادعا
ست
که چون نیاکان
مان سال نو را جشن گرفته اند
پس ما نیز
باید آن را جشن بگیریم.
22
ضمنا
به همین
دلیل
سوسیالیسم را چشم در راهم.
23
تا تواریخ بی
طنین در روح و بی شوق و شور در زندگی
به زباله دانی
انداخته شوند.
24
اگر پس از
گذار به سوسیالیسم
تاریخ تقویمی مبتنی بر گرامیداشت نوینی تشکیل
یابد
حداقل می توانیم بگوییم
که این تاریخ تقویمی نوین را ما ساخته ایم
و به فخر
فروشی خشک و خالی به کرد و کار نیاکان مان
خشنود نبوده ایم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر