میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
عاشق
پریشان
ادامه
او چشم مستیوه ایلر فدا
ـ بِلا تردید ـ
وئریلسه
عاشیقه مالی، تمام دنیانین
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر تمامی ثروت دنیا را به عاشقت
بدهند، بی کمترین تردید، همه را فدای چشم مست تو خواهد کرد.
1
·
شاعر روشنگری در این بیت شعر
عاشقانه اش، عشق طراز نوینی را و ضمنا فمینیسم انقلابی نوینی را آموزش می دهد.
·
زن در قاموس شاعر روشنگری نه اسباب
لهو و لعب، نه وسیله ای برای ارضای نیازهای غریزی و غیره همنوع، بلکه انسان ارجمندی
است که ثروت دنیا را فدای چشم مستش کنند.
2
او خال، شاه او عارض، او زلف، مار سیاه
فدا
اولوم سنه اینجیتمه زیر دستانین
·
معنی تحت اللفظی:
·
خال تو سلطان سرزمین سیمای تو ست و
زلف تو، مار سیاهی است.
·
فدایت شوم، عاشقان مظلومت را میازار.
·
شاعر در این بیت شعر، با توجه به
روند های پسیکولوژیکی عاشق، خال صورت معشوق را به سلطان بی رحم و زلف سیاه معشوق
را به مار مهلک تشبیه می کند و از معشوق می خواهد که بر عشاق ترحم ورزد.
3
یازاندا بو غزلی نصف لیل، گئچمیشدی
یاواش
یاواش ایشیغی، تار اولوردی لامپانین
·
معنی تحت اللفظی:
·
به هنگام تحریر این غزل، شب از
نیمه گذشته بود و نور لامپا (چراغ نفتی) ـ اندک اندک ـ رنگ می باخت.
·
شاعر اکنون از دلبر دست برمی دارد
و به توصیف محیط پیرامون خویش می پردازد.
·
خواننده و شنونده شعر متوجه می شود
که شاعر شباهنگام زیر نور لامپا مشغول سرودن این غزل عاشقانه بوده است.
اُونوره دو بالزاک
(۱۷۹۹ - ۱۸۵۰)
نویسندهٔ فرانسوی
پیشوای مکتب رئالیسم اجتماعی در ادبیات
«کمدی
انسانی»
نامی است که
بالزاک بهمجموعه آثار خود که
حدود ۹۰ رمان و داستان کوتاه را دربرمی گیرد،
داده است.
توصیفات دقیق و گیرا از فضای حوادث و
تجزیه و تحلیل نازک بینانه روحیات شخصیت های داستان ها،
بالزاک
را به یکی از معروف ترین و مؤثرترین رمان نویسان دو قرن اخیر تبدیل کرده است.
·
آدم بی اختیار یاد سبک نگارش اونوره
دو بالزاک ـ نویسنده بزرگ فرانسه و نمیانده بی نظیر رئالیسم ـ می افتد.
4
خانیم آییلدی بو اثناده، گوردی من یازیرام
دئدی:
«دو
یات کیشی، توزلی قالا قلمدانین!
تمام فیکریوی حصر ائتمیسن غزلیاته
دوشونمیسن
که کوپی، بوش قالیب قوورمانین
صباح اولاندا جوابین نه دور، طلبکاره
مگر
وئریلمیه جک مالیات دیوانین؟»
·
معنی تحت اللفظی:
·
در این هنگامه، همسرم از خواب
بیدار شد و دید که من مشغول نوشتنم.
·
گفت:
·
«مرد، بگیر و بخواب.
·
قلم و دواتت الهی خاک بگیرند.
·
تمام فکر و ذکرت شده غزلسرائی.
·
عین خیالت حتی نیست که خمره قورمه خالی
است.
·
فردا به طلبکار چه جوابی خوهی داد؟
·
مگر قرار بر این نیست که به دولت مالیات
بدهی؟»
5
خانیم آییلدی بو اثناده، گوردی من یازیرام
دئدی:
«دو
یات کیشی، توزلی قالا قلمدانین!
·
به چرخش قلمی رؤیای شیرین، جای خود
را به رئالیته تلخ تر از زهر می دهد و روی دیگر نیمه دیگر جامعه نشان خواننده و
شنونده شعر داده می شود:
·
زن نه به عنوان زباله، بلکه به
عنوان بیدار هشدارنده وارد صحنه شعر می شود و پرده اوتوپی و رؤیا را کنار می زند و
از مشقت رئال زندگی پرده برمی دارد.
·
همسر به مثابه مدیر و سازمانده مسئول
مسئولیت شناس خانه و خانواده.
6
تمام فیکریوی حصر ائتمیسن غزلیاته
دوشونمیسن
که کوپی، بوش قالیب قوورمانین
·
همسر اکنون به عنوان منتقد قد علم
می کند و نگرانی خود را تبیین می دارد:
·
تدارک قورمه برای فصل سرما و یخبندان
فکر و ذکر مدیر خانه و خانواده را به خود مشغول داشته است و خواب راحت را بر او
حرام کرده است.
7
صباح اولاندا جوابین نه دور، طلبکاره
مگر
وئریلمیه جک مالیات دیوانین؟»
·
درد همسر فقط خالی بودن خمره قورمه
نیست.
·
درد او علاوه بر آن، پرداخت بدهی
به طلبکار است.
·
شاعر در این ابیات شعر از عظمت نقش
زن در خانه و خانواده و از روند های روانی همسر در حیات مشترک پرده برمی دارد.
·
رئالیسم دیالک تیکی جز این نیست که
شاعر روشنگری در همه اشعارش نمایندگی می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر