پروفسور
کاملیا وارنکه
پروفسور دکتر گونتر
کروبر
برگردان
شین میم شین
· فرم در فلسفه، به سه معنی زیر به کار می رود :
معنی اول
به عنوان مقوله فلسفی
· فرم مقوله
ای فلسفی برای بیان سازمان و ساختار سیستم
ـ بطور کلی ـ است.
· مقوله ای
فلسفی، برای بیان مجموعه روابط موجود میان عناصر سیستم است.
·
«فرم» به این معنی با و «ساختار» مترادف است.
معنی دوم
به معنی ساختار فکری
1
· فرم، به
معنی ساختار فکری، شبکه ای از روابط فکری است، که به انعکاس ساختار مادی و فکری
دیگری می پردازد.
2
· مثلا
مجموعه روابطی که روبنای ایدئولوژیکی هر جامعه را تشکیل می دهند، بمثابه فرم درنظر
گرفته می شوند، که در آن مجموعه روابط مادی (اقتصادی ـ اجتماعی) جامعه، بمثابه محتوای
آن در انطباق با آن و یا بطور مخدوش انعکاس می یابد.
3
· اصطلاح فرم
فکری نیز به این معنی بکار می رود.
4
· فرم ها
و صور فکری عبارت اند از مفاهیم، احکام، تئوری ها و غیره که در آنها پدیده های
جهان مادی، خود را بمثابه محتوا منعکس می سازند.
معنی سوم
فرم
در زبان عامیانه
· در زبان
عامیانه ـ بطور غیر دقیق ـ شکل ظاهری و مظاهر سطحی قابل رؤیت چیزها، روندها و غیره
ی واقعیت عینی را فرم می نامند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر