ویرایش و تحلیل از
یدالله
سلطان پور
کتیبههای
بنفش (۸)
یوسف
صدیق (گیلراد)
(بهمن
۱۳۹۳)
چرا
همیشه احمقانه ترین رؤیا ها را
دیکتاتورها
در سر می پرورانند؟
زمانی
آنان را آمیزه ی گرگ و روباه می پنداشتم.
این
سالها اما،
دلقکی
را تجسم می کنم که
خنجری
در آستین پنهان کرده،
مدام
صحنه گردانی می کند.
شگفت
آن که تماشاگران از ترس می خندند و
با
هر بار خندیدن،
یک
قدم از زندگی دورتر می شوند.
پایان
1
تشبیه
دیکتاتور به دلقک
شبیه تشبیه
پلنگ به پروانه است.
2
دلقک
در حقیقت
تجسم (جسمیت
یابی) اندوه عمیق است که
البسه نشاط در
برکرده است
تا همنوع
اندوهگین را تسلی خاطر دهد.
3
دلقک
تجسم هومانیسم
مطلق بی اعتنا به خویشتن خویش است.
4
بهترین دلقک
یعنی دلقک
ترین دلقک ها
چارلی چاپلین
عزیز
بوده است.
یوسف صدیق (گیلراد)
بیاییم از زاویه
ی دیگری به آنکه خنجر در آستین دارد
نگاه کنیم:
گرگی در لباس
میش.
دوست ندارم
درباره شعر یا شعرواره هایم توضیح بدهم،
اما معتقدم
باید با کل سیستم شعر معاصر برخورد کرد.
ما با یک
مجموعه معنایی در هم تنیده
به لحاظ فرم،
محتوا، عواطف و خیال
روبرو هستیم.
نمی شود در
قطاری که به حرکت درآمده
تنها چند
پنجره اش را دید .
جان کلام
اینکه
یک وجه مهم
این شعرواره متوجه آنهایی است که
از ترس می
خندند.
بین کنش و
واکنش متبلور در این نوشته
یک رابطه
دیالکتیکی وجود دارد و به نظرم
نقطه ی عزیمت
نقد یا خوانش یا تأویل نوشته
باید از آنجا شروع شود.
ممنون از توجه
شما
ممنون از زحمت
هماندیشی
1
دلقک
در تصور ما
از تبار
پروانه ها ست.
2
دلقک
بیگانه با
خنجر است.
3
حتی اگر در
هیئت دلقک های شکسپیر
زبان تند و
برا و تیز انتقادیِ خنجر آسا
داشته باشد.
4
چارلی چاپلین
بر آن بود که
آدولف هیتلر
سبیلش را به
تقلید از او سرهمبندی کرده
تا
با بازی با
روانشناسی توده
از محبوبیت او
سوء استفاده
کند.
5
مقلد ترفندمند
دلقک
اما در بهترین
حالت
دلقک جعلی و قلابی
است.
6
حق از این نظر
با شاعر است
که در تئاتر
بازی های هیتلر، فرانکو و بویژه موسولینی
اغوای عوام
الناس را کشف می کند.
7
دیکتاتور ها
اکنون
دیگر به دلقک
بازی نیازی ندارند.
8
خنجر دیگر نه
در پنهان در آستین
بلکه هویدا در
دست است.
9
بورژوازی
دیگر بورژوازی
سابقا موجود نیست
تا دولت خود
را
چیزی شناور بر
فراز طبقات اجتماعی جا بزند.
10
بورژوازی
اکنون
بورژوازی واپسین
است
که بی کمترین تفاوت
با خوانین و سلاطین برده داری و فئودالی
در کوچه و
خیابان
راست راست راه
می رود، گردن می زند و خط و نشان و عربده می کشد.
11
از چنگیزخان
تا ترامپ راهی نیست.
12
از اسامه بن لادن تا
بوش بن بوش
راهی نیست.
13
برای شاعر تیز
بین و روانشناس
این تئاتربازی
دیکتاتور های سابقا موجود
مضحک است.
حق هم با شاعر
است.
14
دیکتاتور های
مادی، فکری، فلسفی و هنری
اما دلقک نبوده
اند و نیستند.
15
نه هیتلر دلقک
بوده و نه موسولینی
نه شوپنهاور
دلقک بوده و نه نیچه
نه صادق هدایت
دلقک بوده و نه احمد شاملو
16
دلقک
فی نفسه
صاحب حرفه و
هنر منفی و مذمومی نیست.
دلقک هنرمند
است.
دلقک
چه بسا
هنرمند خادم
خلق است.
17
پیش شرط طنز
جانبداری از
توده مولد و زحمتکش است.
18
درست به همین
دلیل
طبقه حاکمه امپریالیستی،
فاشیستی، صهیونیستی و فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی
طنزپرداز و دلقک
ندارد.
19
درست به همین
دلیل
طبقه حاکمه
فئودالی
از واژه دلقک
و
از اسامی دیگر
خادمین مولد و زحمتکش بشریت
(سگ
و گاو و خر و گوساله و استر و سپور و حمال و و عمله و رختشوی و غیره)
توهین واژه
ساخته است.
20
توده ی عقب مانده از قافله روشنگری
ضمنا
از دیکتاتور
ها
همان استنباطی
را ندارند که شاعر فلسفی اندیش دارد.
21
توده ی عقب مانده از قافله روشنگری
اصلا به دیکتاتور
ها نمی خندد.
22
توده ی عقب مانده از قافله روشنگری
دیکتاتور ها را ایدئالیزه می کند
صنمی و یا بتی از آنها
می سازد و می پرستد.
23
توده ی عقب مانده از قافله روشنگری
دیکتاتور ها را
منجی موعود واقعا موجود
محسوب می دارد.
24
زادگاه کیش
شخصیت
همین جا ست.
25
یکی از
بنیان
های تشکیل کیش شخصیت
ترس از شخصیت
است
که
به قول محمود دولت
آبادی
در کلیدر
به عشق
استحاله می یابد.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر