۱۳۹۵ دی ۲۲, چهارشنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (23)


فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

همانطور که ذکرش گذشت:
احمد شاملو در محل کارش، مشاجره ای با همکار توده ای اش داشته که
در کتاب دکتر خصوصی اش،
 دکتر نورالدین سالمی،
تحت عنوان «بامداد در آینه»
تشریح می شود.

همکار توده ای شاملو، که شاملو به دلیل فقر مادی اش و دندان جلوئی افتاده اش مورد تحقیر قرار می دهد،
در مقابل موضع ضد انقلابی ـ ضد بورژوائی شاملو،
به طرز زیر استدلال می کند:

«انقلاب سفید معنائی جز جامه عمل پوشاندن به مفاد ضد فئودالی برنامه حزب ما نیست و به همین دلیل مترقی است.»
(نقل به مضمون)

شاملو از این استدلال مارکسیستی ـ لنینیستی همکار توده ای اش
چنان برآشفته می شود که شعر ضد توده ای معروفش را می سراید.
(نقل به مضمون، از همان اثر نور الدین سالمی)

ما برای اثبات بطلان نظر سیاوش و صحت نظر همرزم توده ای اش،
همین شعر احمد شاملو را مورد تحلیل شتابزده قرار می دهیم:

با چشم‌ ها
(۱۳۴۶
احمد شاملو

·       عنوان این شعر بلند احمد شاملو، «با چشم ها» ست.
·       باید در روند تحلیل شعر به دلیل شاعر در زمینه انتخاب این عنوان پی ببریم.  

1
با چشم‌ ها
ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه ‌ی خورشیدِ چارتاق
بر تارکِ سپیده‌ ی این روزِ پابه ‌زای،
دستانِ بسته‌ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب.

·       معنی تحت اللفظی:
·       با چشمان از حیرت خشکیده بر دریچه چهارطاقگشوده خورشید این صبح نا به جا، که بر فرق سر این روز در حال زایش طلوع کرده، دستان بسته ام را از زنجیر خواب، آزاد ساختم.

·       این بند آغازین شعر ضد انقلابی ـ ضد بورژوائی و ضد توده ای احمد شاملو ست:

2
با چشم‌ ها
ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه ‌ی خورشیدِ چارتاق
بر تارکِ سپیده‌ ی این روزِ پابه ‌زای،
دستانِ بسته‌ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب.

·       منظور شاملو از خورشید، انقلاب بورژوائی سفید است که در صبح نا به جائی، بر فرق سر روز پا به زایی طلوع کرده است.
·       احمد شاملو چشمانش از مشاهده خورشید انقلاب بورژوائی خشک می شوند و بالاخره از خواب بیدار می شود.

3
فریاد برکشیدم:
«اینک
چراغ معجزه
مَردُم!
تشخیصِ نیمشب را از فجر
در چشم‌ های کوردلی‌ تان
سویی به جای اگر
مانده ا‌ست آنقدر،
تا
از
کیسه ‌تان نرفته تماشا کنید خوب
در آسمانِ شب
پروازِ آفتاب را !


با گوش‌ های ناشنوایی ‌تان
این طُرفه بشنوید:
در نیم‌ پرده‌ی شب
آوازِ آفتاب را.»

·       معنی تحت اللفظی:
·       به محض بیدار گشتن، فریاد برداشتم:
·       «ای مردم، چراغ معجزه روشن شده است.
·       اگر در چشمان کوردلی تان، برای تشخیص نیمه شب از سپیده دم، رمقی باقی مانده، تا از کیسه تان نرفته، پرواز آفتاب را در آسمان شب، تماشا کنید.
·       و با گوش های کر تان در نیمپرده تئاتر شب، آواز آفتاب را بشنوید.» 

4
 فریاد برکشیدم:
«اینک
چراغ معجزه
مَردُم!

·       این جمله شاملو، سرشته به تمسخر و طعنه و طنز و توهین است.

·       احمد شاملو بسان جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی و اجامر فئودالی ـ روحانی از قبیل روح الله خمینی و غیره، انقلاب بورژوائی سفید را، به تندبار ریشخند می بندد.

·       باید دلایل احمد شاملو و دیگر اجامر فئودالی ـ روحانی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد تا از ماهیت طبقاتی ـ ارتجاعی آنها پرده برافتد.

5
تشخیصِ نیمشب را از فجر
در چشم‌ های کوردلی‌ تان
سویی به جای اگر
مانده ا‌ست آنقدر،
تا
از
کیسه ‌تان نرفته تماشا کنید خوب
در آسمانِ شب
پروازِ آفتاب را !
با گوش‌ های ناشنوایی ‌تان
این طُرفه بشنوید:
در نیم‌ پرده‌ی شب
آوازِ آفتاب را.»

·       توده ـ تصویر احمد شاملو در  مفاهیم توهین آمیز و تحقیر آمیز همین بند شعر آشکار می گردد:
·       احمد شاملو توده را به صفات قبیحه «کور دل» و «کر» لجنمال می کند.


خوزه اورتگا گاسه و هایدگر فاشیست
(1883 ـ 1955)
فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار:
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها

·       این همان تئوری فاشیستی موسوم به «تئوری نخبگان» است که اقلیت انگشت شماری را به عنوان نخبه ایدئالیزه می کند و به عرش اعلی می برد و اکثریت مولد و زحمتکش جامعه و جهان را تحقیر می کند و به عنوان زباله محسوب می دارد.

·       همین برخورد را هم اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی نسبت به مردم و یا توده دارند و هم اعضای بورژوازی واپسین.

6

·       هیتلر علنا گفته که هواداران هوراکشش را مشتی گاو و خر تصور می کند و نه آدم.

·       اول به ترفند و بند و سوگند بر گرده مردم می نشینند و مردم را به دنبال نخود سیاه می فرستند، بعد همان مردم را مورد تحقیر و تمسخر قرار می دهند و اگر هم روزی تیر شان به سنگ خورد، همه کاسه ها و کوزه ها را بر سر همان مردم گول خورده خرد و خراب می کنند.

·       هیتلر و اجامر حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم مثلا گوبلز، دلیل شکست فاشیسم را در بی لیاقتی توده مردم تئوریزه می کنند، بعد پس از مسموم سازی زنان و کودکان شان دست به خودکشی می زنند.

·       محبوبیت شاملو در بین روشنفکران خرده بورژوائی، بورژوائی، فاشیستی، سکسیستی و چپ های عیاش و عنقلابی به دلیل ماهیت ضد توده ای اشعار و افکار او ست.

7
تشخیصِ نیمشب را از فجر
در چشم‌ های کوردلی‌ تان
سویی به جای اگر
مانده ا‌ست آنقدر،
تا
از
کیسه ‌تان نرفته تماشا کنید خوب
در آسمانِ شب
پروازِ آفتاب را !

·       شاملو ضمنا توده را عاجز از تشخیص نیمه شب از سپیده دم می داند و خود را علامه همه چیز بین همه چیز دان می پندارد.
·       شاملو علاوه بر این، انقلاب سفید را مجددا به عنوان «پرواز آفتاب در آسمان شب» جا می زند.

·       دلیل شاملو این است که در جامعه نه آزادی بیان و قلم و مطبوعات، بلکه حکومت خودکامه شاه برقرار است.
·       به همین دلیل انقلاب سفید را به عنوان آفتابی تلقی می کند که در نیمه شب طلوع کرده است.

8
·       اگر کسی ساده لوح و ظاهربین و فرمگرا باشد، به دام ایده ئولوژیکی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و اجامر فاشیستی و ضد خلقی از قبیل آل احمد و احمد شاملو می افتد.

·       دیکتاتوری اما فرم حاکمیت طبقات اجتماعی است و بسان هر فرم دیگر، هم می تواند محتوای ارتجاعی داشته باشد و هم می تواند محتوای انقلابی داشته باشد.

·       درست به همان سان که در ظرفی هم می توان شهد نگهداشت و هم می توان شرنگ نگهداشت.

·       ضرورت درک طرز تفکر دیالک تیکی در همین جور جاها اثبات می شود:

الف
·       دیکتاتوری شاه پس از کودتای 28 مرداد، دیکتاتوری ارتجاعی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی بوده است.

ب
·       دیکتاتوری شاه پس از انقلاب بورژوائی سفید، دیکتاتوری انقلابی بورژوازی مدرن بوده است.
·       ماهیت ضد فئودالی و ضد روحانی داشته است.

8
·       هر گردی، گردو نیست.
·       هر دیکتاتوری، منفی و مخرب و ارتجاعی نیست.

·       پس از هر انقلابی، دیکتاتوری طبقه حاکمه انقلابی نوین الزامی است تا مقاومت طبقه حاکمه مرتجع سرنگون شده را در هم بکوبد و از دستاوردهای انقلابی حراست به عمل آورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر