۱۳۹۵ بهمن ۲, شنبه

دیالک تیک در قاموس مسعود امیدی (15)


ادعای دیالک تیک و بی طرفی در جنگ سوریه
سرچشمه:
نوید نو

تحلیلی از
ربابه نون

 ۵
برداشت نگارنده از تحلیل مبتنی بر دیالکتیک ماتریالیستی،
تحلیلی است که: 
نکته دیگر نیز مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد.

·       نفی دیالک تیکی چه تفاوتی با نفی نفی دارد؟

1
مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی

·       قانون نفی نفی قانون اساسی عام دیالک تیک ماتریالیستی است که بطور اوبژکتیو (عینی) عمل می کند و بنا بر آن، توسعه (تکامل) به صورت نفی پی در پی کیفیت های موجود صورت می گیرد.
·       آن سان که هر کیفیت نفی شده مجددا نفی می شود و توسعه ـ بدین طریق ـ جنبه های ماهوی کیفیت اولیه را در سطح عالی تر به همان سان تکرار می کند.

2
مثال

الف
نفی اول

·       جامعه بی طبقه آغازین موسوم به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمون اولیه، توسط جامعه طبقاتی (فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، فئودالی و سرمایه داری) نفی می شود.

ب
نفی دوم

·       پس از توسعه نیروهای مولده و تنگ گشتن مناسبات تولیدی به مثابه فرم و قالب و ظرف بر این محتوا و درونمایه و مظروف تنومند گشته، جامعه طبقاتی نیز به نوبه خود نفی می شود.

3


·       آن گاه جامعه کمونیستی بی طبقه آغازین دوباره اثبات می شود.
·       دوباره تشکیل می شود.
·       اما در پله تکاملی نوین.
·       مثل توسعه مارپیچی.

·       این نفی نفی در هر دو مرحله اول و دوم، نه نفی مکانیکی، نه نیست و نابود سازی آنچه که نفی می شود (مثلا کمون اولیه و یا جامعه سرمایه داری)، بلکه نفی دیالک تیکی است.
·       یعنی جنبه های مثبت و حیاتمند کمون اولیه و جامعه سرمایه داری، حفظ می شود و جنبه های منفی و مزاحم آندو حذف می شوند.
·       این روند و روال نه محدود به جامعه است و نه به قول مسعود امیدی، محدود به «پروسه شناخت»  است.
·       بلکه در کل هستی صادق است و صورت می گیرد:    

4
مثال

·       مریم به مثابه کودک، مادر و پدر خود را نفی می کند.

·       این نفی، نه نفی مکانیکی، نه آن سان که صمد بهرنگی تصور و توصیه می کند، با زهر ریختن در آش مادر و پدر مزاحم، بلکه بطرز دیالک تیکی صورت می گیرد:
·       مریم جنبه ها و خصوصیات مثبت و مفید و بالنده ی مادر و پدر بیچاره اش را از آن خود می کند، حفظ می کند.
·       حتی توسعه می دهد و تکامل می بخشد.
·       فقط جنبه های منفی، کهنه و فرسوده و مزاحم مادر و پدر را حذف می کند.

 ·       مریم به مثابه مادر، به نوبه خود، توسط کودکانش نفی می شود.

5
مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی

·       برای درک قانون نفی نفی باید با شناخت افزار دیالک تیکی موسوم به دیالک تیک پیوست و گسست آشنا شد.

الف

·       مریم با از آن خود کردن و حفظ و توسعه ی جنبه ها و خصوصیات مثبت و مفید و بالنده ی مادر و پدر بیچاره اش، پیوست نسل خود با نسل قبلی را برقرار می سازد. (پیوست، تداوم، استمرار) 

ب

·       با حذف جنبه ها و خصوصیات منفی و مضر و مزاحم مادر و پدر بیچاره اش، رابطه نسل خود با نسل قبلی را قطع می کند.
·       (انقطاع، شکست، گسست)
 
·       به همین دلیل از دیالک تیک پیوست و گسست (تداوم و شکست، انقطاع و استمرار)  سخن می رود.

6

·       این دیالک تیک پیوست و گسست نیز در کل هستی معتبر و صادق و مؤثر و درکار است.

·       جمادات و نباتات و جانوران نیز تحت همین دیالک تیک پیوست و گسست قرار دارند.
·       همه  مفاهیم و قوانین و قانونمندی های ماتریالیسم دیالک تیکی شامل حال کل هستی اند.
·       این  مفاهیم و قوانین محدود به پروسه شناخت نیستند.

7
نکته دیگر نیز مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی 
در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد

·       گذار از  مفاهیم مجرد به  مفاهیم مشخص نه در نفی دیالک تیکی معنی و اعتبار دارد و نه در نفی نفی.
·       اصلا چنین گذاری معنی ندارد تا وجود داشته باشد.
·       از  مفاهیم مجرد فقط می توان به چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای مشخص و منفرد رسید:
·       از روح فقط می توان به ماده رسید.

8
مثال

·       مفهوم دختر، چیزی مجرد و یا انتزاعی است.
·       فقط در ذهن آدمیان وجود دارد.
·       مفهوم مجرد و یا انتزاعی دختر، نتیجه نهائی تجرید مریم و مینو و مینا و مهرانگیز و غیره است.
·       نیاکان ما همه جنبه های منحصر به فرد مریم و مینو و مینا و مهرانگیز و غیره را مورد صرفنظر قرار داده اند.
·       بعد وجه مشترک آنها را عمده کرده اند و آن را «دختر» نام داده اند.
·       مفهوم انتزاعی و مجرد دختر بلافاصله جامه مادی در برکرده است:
·       تهرانی آن را دختر نامیده اند.
·       تبریزی ها قیز
·       انگلیسی ها گرل
·       آلمانی ها مدشن
·       و الی آخر.

·       می توان گفت که دیالک تیک مادی و روحی به شکل دیالک تیک واژه دختر (قیز و گرل و مدشن و غیره)  و مفهوم دختر بسط و تعمیم یافته است.

9

نکته دیگر نیز مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی
 در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد

·       برای گذار از مفهوم مجرد دختر به دختر مشخص باید از خطه ذهن قدم به عالم عین گذاشت.

·       باید از جهان سوبژکتیو قدم به جهان اوبژکتیو نهاد و با دخترهای مشخص آشنا شد.
·       مثلا با مریم و مینو و مینا و مهرانگیز و غیره آشنا شد.

·       مریم و مینو و مینا و مهرانگیز و غیره اما نه جزو  مفاهیم، نه جزو ارواح خبیثه و یا خجسته، بلکه آدم های واقعی و عینی و حی و حاضرند.
·       فقط به قول اجامر جماران، «یک دنده کمتر از نران دارند» و ضمنا بر خلاف علامه های حوزه های «علمیه»، «ناقص العقل» اند.

·       می توان گفت که دیالک تیک مجرد و مشخص به شکل دیالک تیک مفهوم دختر و کلمه دختر بسط و تعمیم می یابد.


·       کلمه به قول کارل مارکس، غلاف مادی مفهوم است.
·       روح (مفهوم) همیشه سایه ماده (واژه، کلمه) را بالای سرش دارد.
·       نامش عزیز باد، رسول خردگرای زحمتکشان   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر