(320 ـ 398)
(942
ـ 1020)
تحلیلی از شین میم شین
مقوله
فلسفی «یزدان»
در
فلسفه فردوسی
بخش سوم
گفتار اندر آفرینش
آغاز کتاب
از
آغاز باید که دانی درست
سر
مایهٔ گوهران از نخست
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان
تا توانایی آرد پدید
·
معنی تحت اللفظی:
·
از اول باید دقیق و درست بدانی که پر
محتواترین گوهر از میان گوهرها چیست.
·
باید بدانی که یزدان از ناچیز، چیز
افریده است، تا توانائی پدید آورد.
1
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان
تا توانایی آرد پدید
·
فردوسی در این بیت، قبل از توضیح گوهرهای نخستین، می
کوشد نحوه پیدایش آنها و هدف از آفرینش آنها را توضیح دهد.
·
طرز برخورد فردوسی به قضیه ی پیدایش هستی، با طرز برخورد
شیخ شیراز و شیخ شبستر بیش از سه قرن بعد، از زمین تا آسمان تفاوت و تضاد دارد.
شیخ
شیراز
به
امرش وجود از عدم نقش بست
که
داند، جز او کردن از نیست، هست؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
به امر خدا، از نیستی، هستی پدید آمد.
·
چه کس دیگری می تواند نیستی را به
هستی مبدل سازد؟
1
·
به نظر سعدی، نخست نیستی مطلق (عدم) حاکم است و خدا
تنهای تنها ست.
·
آنگاه خدا امری صادر می کند و هستی بر نیستی نقش
می بندد.
·
·
سعدی در این بیت، دو خطای فلسفی مرتکب می شود:
الف
·
اولا برای هستی آغازی قائل می شود.
ب
·
ثانیا دیالک تیک عدم و وجود را سرهم بندی می کند.
·
چنین دیالک تیکی نمی تواند وجود داشته باشد.
·
·
چرا و به چه دلیل؟
2
·
برای اینکه دیالک تیک عدم و وجود، یعنی دیالک تیک هیچ و همه
چیز
.
·
دیالک تیک اما، هرگز عضو هیچکاره و هیچ واره و انگل نمی
پذیرد.
·
اقطاب دوگانه و یا سه گانه دیالک تیکی باید در یکدیگر
تأثیر بگذارند و از یکدیگر تأثیر بپذیرند
.
·
هیچ از انجام هر دو عاجز خواهد بود
·
هیچ نه، می تواند تأثیر بگذارد و نه، می تواند تأثیر
بپذیرد
·
بنابرین، وجود هرگز نمی تواند از عدم پدید آید.
·
این حقیقت امر را حتی شیخ شبستر می داند:
شیخ
شبستر
عدم
موجود گردد، این محال است
وجود
از روز اول لایزال است
3
·
الئات ها در یونان باستان نیز بر آنند که «شونده» یا
باید از عدم پدید آمده باشد و یا از چیزی
·
اما هر دوی آنها محال اند.
·
زیرا از عدم فقط عدم می تواند پدید آید و آنچه از چیزی
پدید می آید، در واقع چیز نوپدیدی نیست.
·
زیرا آن، همان است که بوده است
.
4
شیخ
شبستر
توانایی
که در یک طرفة العین
ز
کاف و نون پدید آورد کونین.
·
معنی تحت اللفظی:
·
خدا قدر قدرتی است که در طرفة
العینی از کاف و نون، دنیا و عقبی را پدید آورد.
5
·
به نظر شیخ شبستر، کونین، یعنی دو سرای عقبی و دنیا، از
سوی خدای توانا، در آن واحد، از کاف و نون پدید آمده است.
·
چنین توضیح عرفانی ـ ایراسیونالیستی با خرد بیگانه است و
اصلا توضیح نیست.
·
اول باید معمای کاف و نون کذائی حل شود، تا بعد گوهرهای
نخستین هستی معلوم گردند.
·
حالا می توان دید، که جامعه ایران، سیصد سال پس از مرگ فردوسی،
چقدر پیشرفت کرده است.
6
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان،
تا توانایی آرد پدید
·
نه آفرینش و نه یزدان، در فلسفه حکیم طوس، هیچکدام به
معنی رایج کلمه نیستند
·
یزدان جهان را از هیچ نمی آفریند.
·
یزدان جهان را اصلا نمی آفریند.
·
مفهوم «آفرینش»، به معنی خلق چیزی از نیستی است.
·
یزدان فردوسی، از ناچیز، چیز می سازد.
·
او ناچیز را در روند کار و به برکت کار، به چیزی توسعه
می دهد، تکامل می بخشد
7
·
همانطور که آهنگر از سنگ آهن ناچیز، در روند پراتیک
عرقریز، آهن و از آهن، داس و گاوآهن و نیزه و شمشیر می سازد، یزدان فردوسی نیز از
ناچیز، چیز تولید می کند:
الف
·
یزدان فردوسی، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی بی چون و چرای
توده مولد و زحمتکش (دهقان و پیشه ور و کارگر) است.
ب
·
در حالیکه یزدان شیخ شیراز و شیخ شبستر، انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی طبقات اجتماعی انگل (اشرافیت بنده دار و فئودال) است.
8
·
هستی در فلسفه فردوسی، نتیجه توسعه و تکامل ماده است
·
هستی گذار ماده از فرم ساده، به فرم بغرنج، مرکب و
متکامل است.
·
هستی روند تغییر فرم ماده ی همیشه موجود است
·
هستی روند تغییر فرم محتوای مادی (گوهر) واحدی است.
·
هستی دیالک تیک فرم و محتوا ست
·
مظاهر هستی، تجلی ماهیت مادی واحد اند در فرم های گونه
گون.
·
هستی عروسی است که بی امان لباس عوض می کند
9
·
در فلسفه حکیم طوس، توسعه و تکامل ناچیز به چیز بی هدف،
سرسری و مبتنی بر هوا و هوس نیست.
·
توسعه و تکامل ناچیز به چیز هدفمند است.
·
این طرز تفکر را در فلسفه باور به تله ئولوژی (غایت
مندی) می نامند.
·
مراجعه کنید به تله ئولوژی در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
10
·
در هر صورت، اگر کسی ناچیز را به چیزی بدل کند، کارش نمی
تواند بی هدف بوده باشد:
·
تولید نمی تواند بی هدف و سرسری باشد.
·
هدف از توسعه و تکامل ناچیز به چیز، تکوین
توانائی است.
·
هدف از تولید گاوآهن شکافتن سینه ستبر زمین و افشاندن
بذر، افزایش تولید گندم، پختن نان و تسهیل شرایط زیست است.
·
هدف از تولید وسایل تولید برای کسب توانائی در مصاف با
طبیعت سرسخت و بی رحم است.
·
همانطور که هدف از تولید نیزه و شمشیر برای دفاع از خود
و همبود خود و محصول دسترنج خویش است.
·
هدف از تولید کسب توانائی مادی و معنوی است.
11
·
منبع و سرچشمه قدرت و توانائی، به نظر حکیم طوس، تولید
مادی و معنوی است.
·
منبع و سرچشمه قدرت و توانائی توسعه و تکامل ناچیز به
چیز است، تولید وسایل تولید و وسایل زندگی است.
12
·
این همان کشف تاریخساز مارکس، حکیم توده مولد و زحمتکش
است.
·
این نطفه همان تز غول آسای «درک ماتریالیستی تاریخ» است،
که ارزشی همتراز با کشف آتش دارد:
·
تولید مادی و معنوی شالوده جامعه بشری را تشکیل می دهد و
نقش تعیین کننده در دیالک تیک مادی و معنوی، در تحلیل نهائی، از آن مادی است.
13
·
تولید مادی در پیوند دیالک تیکی ماده و شعور، در پیوند
دیالک تیکی بی امان اوبژکت و سوبژکت امکان پذیر می گردد و توسعه و تکامل می یابد.
·
در روند تولید مادی، انسان عالم جبر (ضرورت) را، عالم
حیوانی را، ترک می گوید، اندیشیدن می آموزد، سخن گفتن می آموزد، موسیقی و آواز می
سازد، شعر موزون می سراید، مفهوم می سازد، به شناخت حسی و عقلی اشیاء (طبیعت،
جامعه و جهان) و خویشتن خویش نایل می آید، که جزئی از طبیعت غول آسا ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر