۱۳۹۴ تیر ۱۰, چهارشنبه

سیری در دود دلی (2)


شمسی نجاتی
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شمسی نجاتی
تحلیلی از شین میم شین

صحنه دوم

در ایستگاه میدان انقلاب از ترن پیاده می شوم   
در راهرو بلند و بالایی پیش می روم تا از ایستگاه مترو خارج شوم

 بی اراده چشمم به تصاویرآویخته بر دیوار می افتد:
زنی گریان دهانش را به تمامی گشوده و فریاد درد می کشد، جسدی خون آلوده،
مرد و زنی پیر و روستایی سوار بر موتور گریان ... 


گریه  وناله و آه و واویلا از تابلوها در سرم نوحه می خواند

چشم از تابلوها بر می دارم و به مسافرانی که از پیش رو می آیند نگاه می کنم .

چشم ها به تابلوها و ابروها گره دارند
با خود زمزمه می کنم:
«گریه وناله و آه و واویلا درسرشان نوحه می خواند.
 کارناوال شادی ما، این تصاویر درد و شکنجه اند.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر