فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
در
خیابانهای سرد شب
جز
«خداحافظ»،
«خداحافظ»
صدایی
نیست
·
من پشیمان نیستم
·
من به این تسلیم می اندیشم
·
این تسلیم دردآلود
·
من صلیب سرنوشتم را
·
بر فراز تپه های قتلگاه خویش بوسیدم
·
در خیابان های سرد شب
·
جفت ها پیوسته با تردید
·
یکدگر را ترک می گویند
·
در خیابانهای سرد شب
·
جز «خداحافظ»، «خداحافظ» صدایی نیست
·
من پشیمان نیستم
·
قلب من گویی در آن سوی زمان جاری است
·
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
·
و گل قاصد که بر دریاچه های باد می راند
·
مرا تکرار خواهد کرد
·
آه می بینی
·
که چگونه پوست من می درد از هم
·
که چگونه شیر در رگ های آبی رنگ پستان های سرد من
·
مایه می بندد
·
که چگونه خون
·
رویش غضروفی اش را در کمرگاه صبور من
·
می کند آغاز؟
·
من تو هستم، تو
·
و کسی که دوست می دارد
·
و کسی که در درون خود
·
ناگهان پیوند گنگی باز می یابد
·
با هزاران چیز غربتبار نامعلوم
·
و تمام شهوت تند زمین هستم
·
که تمام آب ها را می کشد در خویش،
·
تا تمام دشت ها را بار ور سازد
·
گوش کن
·
به صدای دوردست من
·
در مه سنگین اوراد سحرگاهی
·
و مرا در ساکت آیینه ها بنگر
·
که چگونه باز با ته مانده های دست هایم
·
عمق تاریک تمام خوآب ها را لمس (بی حس) می سازم
·
و دلم را خالکوبی می کنم
·
چون لکه ای خونین
·
بر سعادت های معصومانه هستی
·
من پشیمان نیستم
·
از من، ای محبوب من، با یک «من» دیگر
·
که تو او را در خیابان های سرد شب
·
با همین چشمان عاشق باز خواهی یافت
·
گفتگو کن
·
و بیاد آور مرا در بوسه اندوهگین او
·
بر خطوط مهربان زیر چشمانت
پایان
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر