تهمینه
میلان
(۱۳۳۹)
تحلیل از شین میم شین
شوهرم
توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد
و اخم های درهم رفته ی من رو دید.
پرسیدم:
«برای
چی این قدر اصرار کردی؟»
·
تهمینه میلانی حتی به مادر ـ پدر
خود سلام نداده است.
·
ضمنا این اعتراض تهمینه میلانی
حاکی از چیست؟
1
پرسیدم:
«برای
چی این قدر اصرار کردی؟»
·
در همین سؤال معصوم و بظاهر خنثی، دیالک
تیک زن و شوهر در کانون خانواده شعله می کشد:
·
کانون خانواده، میدان هجوم و عقب
نشینی مدام است.
·
هم زن و هم شوهر، ساز و برگ های
متنوع و مستور و آشکار خاص خود را دارند.
·
همه چیز در این سلول بنیادی جامعه اینسترومنتالیزه
می شود، ابزار واره می شود و بسان هر ابزاری برای نیل به آماجی به خدمت گرفته می شود:
2
پرسیدم:
«برای
چی این قدر اصرار کردی؟»
·
صدور حکم قطعی شاید درست نباشد،
ولی همین دعوت مصرانه از پدر و مادر همسر، می تواند دامی سنجیده بر سر راه همسر
باشد:
·
دادی از سوی شوهر برای ستد سنجیده
و برنامه ریزی شده ای باشد:
الف
·
این ستد می تواند در ساده ترین و
مستقیم ترین فرم، متقابلا به مثل باشد:
·
یعنی تهمینه نیز به نوبه خود مجبور
شود که مادر ـ پدر شوهر را به اصرار دعوت کند.
ب
·
این ستد به ازای این داد، می تواند
عاطفی، احساسی و جنسیتی باشد.
·
مهر و محبت و عشق و علاقه در
چارچوب خانواده دیری است که فرم کالا به خود گرفته است.
·
هم زن و هم شوهر این ساز و برگ های
متنوع رزم خانوادگی را بطرز بسیار حساب شده
و سنجیده و اندیشیده ای چه بسا بی رحمانه به خدمت می گیرند.
3
پرسیدم:
«برای
چی این قدر اصرار کردی؟»
·
دلیل این پرسش تهمینه میلانی همین
جا ست.
·
او نمی خواهد که پوآنی به شوهر دهد
تا رو دار شود و به ازای این داد، ستدی انتظار داشته باشد.
·
دست شوهر در پاسخ او به این پرسش
تهمینه میلانی رو می شود:
4
گفت:
«خوب
دیدم کتلت داریم گفتم، با هم بخوریم.»
·
این نوعی عوامفریبی است.
·
این ماستمالی و سمبل کردن قضیه
نشاندهنده نیت سوء شوهر است.
·
نشاندهنده دامی است که بی رحمانه
بر سر راه همسر می گسترد.
·
شوهر ظاهرا کششی عاطفی عمیق نسبت
به مادر زن و پدر زن ندارد و کتلت خوری دسته جمعی بهانه است.
·
در غیر این صورت می توانست از
اشتیاقش به همنشینی با آنها، از علاقه منطقی اش نسبت به کسانی که برای شان در صف
نان می ایستند و نان تازه می آورند، سخن گوید.
·
جالب واکنش هوشمندانه تهمینه است:
5
گفتم:
«ولی
من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.»
·
تهمینه با این واکنش، تکخالی را بر
روی میز بازی زندگی می زند و شوهر حیله گر را مات می کند.
·
حالا تهمینه است که طلبکار است.
·
فردا شوهر تهمینه باید خودش کتلت درست
کند.
·
یعنی به سزای عمل خود برسد.
·
این چیزی جز انداختن خود صیاد به
دام خویشتنش نیست.
·
وقتی از عرصه هجوم و عقب نشینی
مدام بودن خانواده سخن می رود، به همین دلایل است.
6
·
حالا می توان حتی خریدن نان تازه توسط
مادر و پدر تهمینه را در پرتو همین دیالک تیک توضیح داد:
·
خدمات انسان ها به همدیگر، همه از
دم دلیل مند و علت مندند.
·
مادر و پدر، دختر خود را به مثابه بزرگ
ترین عشق خود در اختیار بیگانه ای می گذارند و هراس مادام العمر از آن دارند که
نکند به پاره تن شان بد بگذرد.
·
به همین دلیل به طرق مختلف از جمله
خرید نان تازه می کوشند تا رابطه دختر خویش با بیگانه را تحکیم کنند.
7
در
یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو
با
عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
پدرم
سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت:
« دختر
جون، ببخشید که مزاحمت شدیم.
میخوای
نونها رو برات ببرم؟»
·
پدر از دیالک تیک زن و شوهر خبر
دارد و می داند که آمدن شان به نفع جگرگوشه شان نیست.
·
ضمنا می داند که دخترش از سر کار آمده،
خسته است و احتیاج به استراحت دارد.
8
تازه
یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم
·
تهمینه میلانی خودش هم نمی داند که
چرا سلام نکرده است.
·
ارگانیسم انسانی به مثابه یک سیستم
سیبرنتکی چه بسا بدون آگاهی عمیق فرد، عمل می کند.
·
تهمینه نباید شادی خود را از دیدن
مادر ـ پدرش نشان شوهر دهد.
·
نشان دادن شادی خود همان و باختن
جنگ خانوادگی همان.
·
شکست و هزیمت همان.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر