۱۳۹۴ خرداد ۲۵, دوشنبه

سیری در دلنوشته ای از تهمینه میلانی (5)



تهمینه میلان
(۱۳۳۹)     
  تحلیل از شین میم شین

شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد
 و اخم های درهم رفته ی من رو دید.
پرسیدم:
«برای چی این قدر اصرار کردی؟»  

·        تهمینه میلانی حتی به مادر ـ پدر خود سلام نداده است.

·        ضمنا این اعتراض تهمینه میلانی حاکی از چیست؟

1
پرسیدم:
«برای چی این قدر اصرار کردی؟»  

·        در همین سؤال معصوم و بظاهر خنثی، دیالک تیک زن و شوهر در کانون خانواده شعله می کشد:
·        کانون خانواده، میدان هجوم و عقب نشینی مدام است.
·        هم زن و هم شوهر، ساز و برگ های متنوع و مستور و آشکار خاص خود را دارند.
·        همه چیز در این سلول بنیادی جامعه اینسترومنتالیزه می شود، ابزار واره می شود و بسان هر ابزاری برای نیل به آماجی به خدمت گرفته می شود:

2
پرسیدم:
«برای چی این قدر اصرار کردی؟»  

·        صدور حکم قطعی شاید درست نباشد، ولی همین دعوت مصرانه از پدر و مادر همسر، می تواند دامی سنجیده بر سر راه همسر باشد:
·        دادی از سوی شوهر برای ستد سنجیده و برنامه ریزی شده ای باشد:

الف
·        این ستد می تواند در ساده ترین و مستقیم ترین فرم، متقابلا به مثل باشد:
·        یعنی تهمینه نیز به نوبه خود مجبور شود که مادر ـ پدر شوهر را به اصرار دعوت کند.  

ب
·        این ستد به ازای این داد، می تواند عاطفی، احساسی و جنسیتی باشد.
·        مهر و محبت و عشق و علاقه در چارچوب خانواده دیری است که فرم کالا به خود گرفته است.
·        هم زن و هم شوهر این ساز و برگ های متنوع رزم خانوادگی را  بطرز بسیار حساب شده و سنجیده و اندیشیده ای چه بسا بی رحمانه به خدمت می گیرند.

3
پرسیدم:
«برای چی این قدر اصرار کردی؟»  

·        دلیل این پرسش تهمینه میلانی همین جا ست.
·        او نمی خواهد که پوآنی به شوهر دهد تا رو دار شود و به ازای این داد، ستدی انتظار داشته باشد.
·        دست شوهر در پاسخ او به این پرسش تهمینه میلانی رو می شود:

4
گفت:
«خوب دیدم کتلت داریم گفتم، با هم بخوریم.»  

·        این نوعی عوامفریبی است.
·        این ماستمالی و سمبل کردن قضیه نشاندهنده نیت سوء شوهر است.
·        نشاندهنده دامی است که بی رحمانه بر سر راه همسر می گسترد.
·        شوهر ظاهرا کششی عاطفی عمیق نسبت به مادر زن و پدر زن ندارد و کتلت خوری دسته جمعی بهانه است.
·        در غیر این صورت می توانست از اشتیاقش به همنشینی با آنها، از علاقه منطقی اش نسبت به کسانی که برای شان در صف نان می ایستند و نان تازه می آورند، سخن گوید.

·        جالب واکنش هوشمندانه تهمینه است:

5
گفتم:
«ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.»

·        تهمینه با این واکنش، تکخالی را بر روی میز بازی زندگی می زند و شوهر حیله گر را مات می کند.
·        حالا تهمینه است که طلبکار است.
·        فردا شوهر تهمینه باید خودش کتلت درست کند.
·        یعنی به سزای عمل خود برسد.
·        این چیزی جز انداختن خود صیاد به دام خویشتنش نیست.
·        وقتی از عرصه هجوم و عقب نشینی مدام بودن خانواده سخن می رود، به همین دلایل است.

6
·        حالا می توان حتی خریدن نان تازه توسط مادر و پدر تهمینه را در پرتو همین دیالک تیک توضیح داد:
·        خدمات انسان ها به همدیگر، همه از دم دلیل مند و علت مندند.

·        مادر و پدر، دختر خود را به مثابه بزرگ ترین عشق خود در اختیار بیگانه ای می گذارند و هراس مادام العمر از آن دارند که نکند به پاره تن شان بد بگذرد.
·        به همین دلیل به طرق مختلف از جمله خرید نان تازه می کوشند تا رابطه دختر خویش با بیگانه را تحکیم کنند.

7 
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو
با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.

پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت:
« دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم.
میخوای نونها رو برات ببرم؟»

·        پدر از دیالک تیک زن و شوهر خبر دارد و می داند که آمدن شان به نفع جگرگوشه شان نیست.
·        ضمنا می داند که دخترش از سر کار آمده، خسته است و احتیاج به استراحت دارد.

8
تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم

·        تهمینه میلانی خودش هم نمی داند که چرا سلام نکرده است.

·        ارگانیسم انسانی به مثابه یک سیستم سیبرنتکی چه بسا بدون آگاهی عمیق فرد، عمل می کند.

·        تهمینه نباید شادی خود را از دیدن مادر ـ پدرش نشان شوهر دهد.
·        نشان دادن شادی خود همان و باختن جنگ خانوادگی همان.
·        شکست و هزیمت همان.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر