(320 ـ 398)
(942
ـ 1020)
تحلیلی از
شین میم شین
مقوله
فلسفی «هنر»
در
فلسفه فردوسی
نبشتن یکی نه که نزدیک سی
چه رومی، چه
تازی و چه پارسی
چه سغدی، چه
چینی و چه پهلوی
ز هر گونه ای
کان، همی بشنوی
جهاندار سی
سال از این بیشتر
چه
گونه پدید آوریدی هنر
برفت و سرآمد
بر او روزگار
همه رنج او
ماند از او یادگار
·
معنی تحت اللفظی:
·
دیوان به طهمورث
نوشتن به سی زبان را آموختند.
·
از آن جمله به زبان
های رومی و عربی و فارسی و سغدی و چینی و پهلوی و دیگر زبان ها که به تصور آیند.
·
طهمورث، سی سال
دیگر هم زیست و هنرهای گوناگون پدید آورد.
·
بعد عمرش به آخر رسید
و رفت.
·
اما نتایج رنج او
به یادگار ماند.
1
جهاندار سی
سال از این بیشتر
چه
گونه پدید آوریدی هنر
·
در این بخش از اسطوره
ایرانی نیز در مقوله هنر، نتایج کرد و کار مادی و معنوی انسان ها (هنر انسان ها) تجرید می یابند.
2
نبشتن یکی نه که نزدیک سی
چه رومی، چه
تازی و چه پارسی
چه سغدی، چه
چینی و چه پهلوی
ز هر گونه ای
کان، همی بشنوی
·
در این بخش از اسطوره
ضمنا معرفی عمیق تری از دیوان صورت می گیرد:
1
اثری از روزبه دلیجانی
بفرمود
پس دیو ناپاک را
به
آب اندر آمیختن خاک را
هر
آنچ از گل آمد چو بشناختند
سبک
خشک را کالبد ساختند
به
سنگ و به گچ، دیو دیوار کرد
نخست
از برش هندسی کار کرد
چو
گرمابه و کاخ های بلند
چو
ایوان که باشد پناه از گزند
·
دیوان در این بخش
اسطوره، مولدین مادی اند:
الف
·
از ترکیب آب و خاک، گل می سازند.
ب
·
گل را به صورت
خشت در می آورند.
ت
·
خشت را خشک می کنند تا آجر واره شود.
پ
·
با هزاران خشت خشک، خانه، گرمابه، دیوار، برج،
بارو، کاخ و ایوان می سازند.
2
·
دیوان ضمنا علمای
جامعه آغازین محسوب می شوند.
الف
·
دیوان به علم
هندسه تسلط دارند.
ب
·
دیوان توانائی لازم
برای مادیت بخشی به علم را دارند.
·
یعنی علم هندسه
را واقعیت مادی می بخشند.
·
به عمارات مادی
خود، فرم هندسی می دهند.
ت
·
اگر به زبان ایمانوئل
کانت، سخن گوییم، دیوان هم به خرد نظری مسلط اند و هم به خرد عملی.
پ
·
یعنی به دیالک
تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل) مسلط اند.
3
نبشتن یکی نه که نزدیک سی
چه رومی، چه
تازی و چه پارسی
چه سغدی، چه
چینی و چه پهلوی
ز هر گونه ای
کان، همی بشنوی
·
دیوان بنا بر محتوای
این بخش اسطوره، اهل تفکر و علم و فن هستند و به همه زبان های زمین تسلط دارند.
·
ما باید مقوله
دیوان در شاهنامه را مورد بررسی مستقل قرار دهیم.
4
جهاندار سی
سال از این بیشتر
چه
گونه پدید آوریدی هنر
برفت و سرآمد
بر او روزگار
همه رنج او
ماند از او یادگار
·
فردوسی در این
بند شعر، بطور غیر مستقیم و ضمنی، معنای زندگی را از موضع هومانیسم و راسیونالیسم بنیانگذاری
می کند:
·
معنای زندگی در
قاموس حکیم خردگرای طوس، هنر ورزی و به یادگار نهی است.
·
طهمورث می میرد.
·
ولی چه باک که نتیجه
رنج او، نتیجه تلاش و کوشش او، به صورت گنج به یادگار می ماند.
·
اکنون می توان به
معنی مقولات فلسفی «رنج» و «گنج» و «نام» در فلسفه فردوسی پی برد.
5
جهاندار سی
سال از این بیشتر
چه
گونه پدید آوریدی هنر
برفت و سرآمد
بر او روزگار
همه رنج او
ماند از او یادگار
·
با توجه به این
بیت حکیم می توان گفت:
·
مقوله فلسفی «نام»
با مقوله فلسفی «گنج» و مقوله فلسفی «گنج» با مقوله فلسفی «رنج» در پیوند دیالک تیکی قرار
دارد:
·
دیالک تیک سه
عضوی رنج و گنج و نام.
·
این دیالک تیک پرمحتوا و غول آسا خاص حکیم طوس است.
6
·
دیالک تیک رنج و
گنج هم بسط و تعمیم دیالک تیک ریاضت و لذت است که در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی هم
وجود دارد.
·
فردوسی اما این دیالک تیک ارزشمند را غنا، ژرفا و توسعه معنوی حیرت
انگیزی می بخشد و آن را به شکل دیالک تیک رنج و گنج و نام (دیالک تیک ریاضت و لذت
و میراث) بسط و تعمیم می دهد و برای استدلال و اثبات هومانیستی ـ راسیونالیستی
معنامندی زندگی به خدمت می گیرد.
·
هم این شکل بسط و تعمیم حکیم طوس و هم این محتوای هومانیستی
ـ راسیونالیستی این دیالک تیک سه عضوی در مقیاس جهانی ـ حتی ـ بی نظیر، حیرت انگیز
و ستایش انگیز است.
·
این اما ضمنا به چه
معنی است؟
7
تیتان و زندگی
اثری از الفرد هریکا
فرزند وین سرخ
برفت و سرآمد
بر او روزگار
همه رنج او
ماند از او یادگار
·
این موضعگیری هومانیستی
ـ راسیونالیستی حکیم طوس نفی آشکار و علنی نیهلیسم (پوچی گرائی) و اگزیستانسیایلسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
است.
·
حکیم طوس زندگی را نه بی معنی، نه پوچ، نه هیچ
واره و توخالی، بلکه معنامند و درونمایه مند می داند:
·
معنای زندگی رنج برای به یادگار نهادن گنج (نام) است.
·
معنای زندگی هنر ورزی مادی، فکری و روحی و
به میراث نهادن نتایج حاصله برای نسل های آینده است.
·
دلیل خصومت خردستیزان، پوچی گرایان، فاشیست ها و فوندامنتالیست ها با حکیم
طوس همین جا ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر