۱۳۹۴ خرداد ۲۲, جمعه

دموکراسی و کاپیتالیسم (5)

پروفسور دکتر فرانک دپه 
دموکراسی و کاپیتالیسم  
(تأملاتی در زمینه رابطه ای مسئله زا) 
برگردان میم حجری

فصل دوم
آزادی ـ برابری ـ برادری (همبستگی)
ادامه

 ولفگانگ ابندروت 
(1906 ـ 1985)  
پولیتولوگ و حقوقدان سوسیالیست آلمانی
از اعضای جنبش پرولتری جوانان
عضو سازمان جوانان حزب کمونیست آلمان
عضو حزب کمونیست آلمان
از اعضای امداد سرخ
از اعضای مقاومت آلمانی
از فعالین جنبش صلح
مسئول تربیت گروه های جوانان متحد با انجمن جوانان سوسیالیست آلمان
پس از اخراج از حزب کمونیست، عضو حزب کمونیست ـ اوپوزیسیون

آثار:
دولت بوروکراتیک اداره شونده و دموکراسی اجتماعی (1955)
سندیکاهای آلمان ـ راه انتگراسیون دموکراتیکی (1989)
ترقی وبحران سوسیال ـ دموکراسی آلمان (1964)
تاریخ اجتماعی جنبش کارگری اروپا (1965)
مقدمه بر کتاب خشم خروشان ـ شهر مقاومت (1965)
جامعه آناگونیستی و دموکراسی سیاسی (1968)
معروف به پروفسور پارتیزان

14
·         ولفگانگ آبندروت مسئله اصلی رابطه مبارزه طبقاتی، جنبش کارگری و دموکراسی را که برای قرن بیسم تعیین کننده بوده، در مفهوم  «دموکراسی سیاسی و جامعه آنتاگونیستی»  جمعبندی می کند.
15
·         از این رو، مسائل قانون اساسی به میدان مبارزه مبدل می شوند:
·         رابطه میان آزادی های بازار و مداخلات دولتی در هر مورد معین چگونه ارزیابی می شود و بلحاظ محتوا تعیین می گردد؟

16
·        بویژه در «بحران های بزرگ» توسعه کاپیتالیستی، که شیوه تنظیم خاص انباشت سرمایه برای دوره توسعه، ترک برمی دارد و رابطه اقتصاد و سیاست باید از نو برقرار شود، دینامیسم و نیروی مبارزات طبقاتی در زمینه غلبه منافع طبقه ای بر منافع طبقات دیگر نقش تعیین کننده بازی می کنند.

17
·         توماس مارشال ـ جامعه شناس انگلیسی ـ بر آن است که دموکراسی ـ قبل از همه ـ در اروپای غربی و آمریکای شمالی از مراحل توسعه مختلفی می گذرد:
·        از برسمیت شناسی افراد انسانی به مثابه سوبژکت های حقوقی در زمینه حق شرکت در حیات سیاسی  (حق انتخابات عمومی، آزادی ائتلاف)  تا سیستم حقوق شهروندی اجتماعی.

18
·         منظور توماس مارشال، دولت رفاه مدرن در سال های پس از جنگ جهانی دوم (1945) است که تاریخچه خاص خود را در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم دارد.

19
·         اسپینگ ـ اندرسون این خط را ادامه می دهد و از دموکراسی سوسیال ـ دموکراتیکی از نوع اسکاندیناوی دفاع می کند.
·        (سه کلمه کاپیتالیسم رفاه، 1990)

20
·         این مدل، نتیجه مبارزات جنبش کارگری بوده است.
·         آماج این مدل، انتگراسیون (همپیوندی) اجتماعی بوده است.

I
انتگراسیون اجتماعی

1

·         آماج های انتگراسیون اجتماعی به شرح زیرند:

الف
·        کاهش فاصله طبقاتی

ب
·         برجسته کردن بخشی از سیستم اقتصادی کاپیتالیستی و بازار کار مربوطه که فرم کالائی نداشته باشد.

ت
·        انتگراسیون اجتماعی به معنی سیاسی کردن و سازماندهی جامعه مدنی نیز است.

2
·         اینجا بکمک اتحادیه ها و انجمن های اجتماعی (مثلا سندیکاها)  به تشکیل سازمان های واسط میان جامعه و دولت ـ به معنای محدود کلمه ـ اقدام می شود.

3
·        بنظر    کنسرواتیوها این پدیده به تضعیف جوهری دولت بوسیله قدرت اتحادیه ها و انجمن های اجتماعی سازمان یافته منجر می شود.

4
·        قضیه اما از قراری دیگر است: 
·         اینجا ـ برعکس ـ ما با عناصر واقعی خودفرمائی جامعه و لذا با برگرداندن مجدد دولت به جامعه سر و کار داریم.

5
·         اما متأسفانه به سبب بروکراتیزاسیون قدرت اتحادیه ها و انجمن های اجتماعی (مثلا سندیکاها) و تا حدودی به سبب «دولتی شدن» بخشی آنها در نتیجه وابستگی به امکانات دولتی، این گشتاورها واپس رانده شده اند.

6

·         این گشتاورها اما در هر حال، میدان مهمی را در مبارزه به خاطر هژمونی تشکیل می دهند:
·         آنتونیو گرامشی با مفهوم  «دولت انتگرال (همپیوند)» همین مسئله را مورد تأکید قرار می دهد.
·        (آنتونیو گرامشی، «دفاتر زندان» 1991 ـ 2002)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر