تحلیلی
از شین میم شین
صوفی
بیا که خرقه سالوس برکشیم
و این
نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم
·
معنی تحت اللفظی:
·
صوفی بیا خرقه عوامفریبی و حیله
گری را از تن در آوریم و بر این نقش تزویر و تظاهر و ریا خط بطلان بکشیم.
·
خواجه در این بیت، در نهایت متانت فئودالی،
صوفیان را به شیادی و عوامفریبی و تظاهر و تزویر متهم می کند و اندرز ترک رویه و
روال زیست می دهد.
نذر
و فتوح صومعه در وجه می نهیم
دلق
ریا به آب خرابات برکشیم
·
در آمد صومعه از نذر و غیره را خرج
کنیم و دلق (پشمینه درویشی) را در آب خرابات بشوییم و تطهیر کنیم.
·
خواجه در این بیت، پشمینه اصحاب
تصوف و طریقت و عرفان را چیزی آلوده و نجس تصویر می کند و برای تطهیر آن از نجاست
ریا، آب زمزمی به نام آب خرابات، یعنی می پیشنهاد
می کند.
·
محتوای این بیت توهین به اهل تصوف
و تخریب اعتبار اجتماعی و اخلاقی آنها در افکار عمومی است.
·
این کرد و کار سعدی و بعد خواجه
فرمی از مبارزه طبقاتی میان اشرافیت بنده دار و فئودال و طبقه متوسط (بورژوازی) انقلابی است.
فردا
اگر نه روضه رضوان به ما دهند
غلمان
ز روضه، حور ز جنت به درکشیم
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر فردا باغ بهشت را به ما ارزانی
ندارند، پسر بچه ها را از رضوان و دختر بچه ها را از جنت بیرون می کشیم.
·
خواجه در عالم عقبی هم می خواهد که
قلدری باشد و به هر طریق و با هر ترفندی عیاشی کند و خوش بگذراند.
·
اگر خدا اسباب عیش ندهد، به زور
ستانده می شود.
بیرون
جهیم سرخوش و از بزم صوفیان
غارت
کنیم باده و شاهد به بر کشیم
·
معنی تحت اللفظی:
·
سرخوش از خانه بیرون شویم و از بزم
صوفیان هر چه باده هست، غارت کنیم و پسربچه ها را در آغوش کشیم.
1
بیرون
جهیم سرخوش و از بزم صوفیان
غارت
کنیم باده و شاهد به بر کشیم
·
در این غزل با ماهیت طبقاتی خواجه
بهتر می توان آشنا شد:
·
خواجه بسان سعدی، نماینده ایده
ئولوژیکی ارتجاع بنده داری ـ فئودالی است، نماینده فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی در
حال زوال است، ولی با سعدی و دیگر نمایندگان همین ارتجاع اجتماعی تفاوت دارد.
·
برای شناخت این تفاوت باید در
نردبام تاریخی، پله ای بالاتر آمد و به قرن 19 و 20 رسید:
2
بیرون
جهیم سرخوش و از بزم صوفیان
غارت
کنیم باده و شاهد به بر کشیم
·
فلسفه خواجه در مقیاس جهانی اگر
بنگریم، فلسفه نیچه است و نه فلسفه شوپنهاور.
الف
·
فلسفه شوپنهاور ارتجاع اجتماعی را
به نفرت از آدمیان و به انزوا و جهانگریزی ترغیب می کند.
ب
·
فلسفه نیچه اما ارتجاع اجتماعی را،
طبقه حاکمه امپریالیستی را به شورش و طغیان تشویق می کند، به یورش بر دژهای انقلاب
پرولتری و حفظ و تقویت و تحکیم سیطره طبقاتی خویش حتی به قیمت کشتار چندین میلیونی
همنوعان و تخریب بی مهابای دستاوردهای مادی و معنوی تمدن بشری.
3
بیرون
جهیم سرخوش و از بزم صوفیان
غارت
کنیم باده و شاهد به بر کشیم
·
فلسفه خواجه هم طبقه حاکمه مرتجع و
محتضر را به شورش و طغیان فرامی خواند.
·
به شورش و طغیان بر ضد انقلاب بورژوائی،
بر ضد طبقه اجتماعی انقلابی، یعنی بورژوازی انقلابی آغازین و تصوف و طریقت و عرفان
انقلابی به مثابه نماینده ایده ئولوژیکی بورژوازی انقلابی.
4
بیرون
جهیم سرخوش و از بزم صوفیان
غارت
کنیم باده و شاهد به بر کشیم
·
خواجه در مقیاس ملی جلال آل احمد و
احمد شاملو و خمینی است و نه بروجردی و شریعتمداری.
·
جلال آل احمد و احمد شاملو و خمینی
و غیره ارتجاع اجتماعی را به شورش و طغیان و «عنگلاب» فرامی خوانند و در سازمان
های فاشیستی و فوندامنتالیستی (حزب الله و مجاهدین اسلام و خلق و لیملام و فدائیان
اسلام و خلق و دیمدام) متشکل می سازند و به یورش جنون آمیز بر دژهای انقلاب اجتماعی
سوق می دهند.
5
عشرت
کنیم ور نه به حسرت کشندمان
روزی
که رخت جان به جهانی دگر کشیم
·
معنی تحت اللفظی:
·
خوش بگذرانیم و گرنه به هنگام مرگ حسرتکش
عیش و نوش خواهیم بود.
·
خواجه اینجا همان رهنمود اجتماعی اگزیستانسیالیسم
را نمایندگی می کند که ابشخور فاشیسم بوده است:
·
سکس و عیش و نوش تا حد افراط.
·
از زندگی سیمون دوبوار ـ همسر ژان
پل سارتر ـ فیلمی تهیه شده که اندرز زیستی
اکید خواجه را مو به مو و دم به دم جامه عمل می پوشاند:
·
سکس با هر نری که گیر می آورد.
·
آن سان که جماعت نر کلافه می شوند
و می پرسند:
·
چگونه می توانی عاشق شوهرت باشی و با
خیال راحت با هر رهگذری بخوابی؟
·
جماعت نر اما از فلسفه بورژوائی
واپسین بی خبرند.
·
فلسفه خواجه هم فلسفه طبقات اجتماعی
واپسین است و فرق ماهوی با فلسفه بورژوائی واپسین ندارد.
·
مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه
بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر