۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

تاملی در نقل قولی از «نامه مردم» (2)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک امید
(به نقل از نامه مردم شماره 915، 7 اسفند ماه 1391) 
تحلیلی از یدالله سلطان پور 

میهن ما به تغییرهایی بنیادی در راستای اجرایی شدن خواست‌های ”ملی- دموکراتیک“ نیازمند است.
این امر در کشور ما به‌ معنای تغییرِ کامل ماهیت دیکتاتوریِ روبنای سیاسی
 و برپا داشتن مبانی اساسی دموکراسی و آزادی‌ ها ست.

·        معنی تحت اللفظی:
·        جامعه ایران به تحولات بنیادی نیاز دارد.
·        تحولات بنیادی باید در راستای تحقق مطالبات ملی و دموکراتیک باشند.
·        تحقق مطالبات ملی و دموکراتیک اولا به معنی تغییر ماهیت دیکتاتوری روبنای سیاسی است و ثانیا به معنی پی ریزی پایه های اساسی دموکراسی و آزادی است.

·        ما برای درک منظور حریف به تأمل روی هر کدام از این نکات خطر می کنیم:  

1
جامعه ایران به تحولات بنیادی نیاز دارد.

·        در صحت این حکم (جمله) حریف تردیدی نیست.
·        تردید در وقوف حریف به معنی «تحولات بنیادی» است.
·        چون همانطور که در بخش قبلی ذکر شد، تحولات بنیادی فقط به تحولات زیربنائی اطلاق می شود.

2
تحولات بنیادی باید در راستای تحقق مطالبات ملی و دموکراتیک باشند.

·        حریف در این حکم، دست و پای تحولات بنیادی را پیشاپیش می بندد و آن را به مطالبات ملی و دموکراتیک محدود می سازد.
·        خدا می داند که منظور او از مطالبات ملی و دموکراتیک چیست.
·        اگر منظور حریف، جایگزین شاختن نهادهای روبنائی از قبیل ولایت فقیه و غیره با نهادهای دموکراسی بورژوائی باشد، دیگر نمی توان از تحولات بنیادی دم زد.
·        بلکه فقط می توان از تغییرات بورژوائی در روبنای ایده ئولوژیکی جامعه سخن گفت.

3
 تحقق مطالبات ملی و دموکراتیک  
اولا به معنی تغییر ماهیت دیکتاتوری روبنای سیاسی است.

·        مفهوم «دیکتاتوری روبنای سیاسی»، جفنگ اصطلاح من در آوردی و بی معنائی بیش نیست.
·        حتی در ادبیات بورژوائی نمی توان به جفنگ اصطلاحی از این قبیل برخورد.
·        در گنجینه مفهومی مارکسیسم ـ لنینیسم روبنای ایده ئولوژیکی وجود دارد که قرینه و یا جفت دیالک تیکی زیربنای اقتصادی است.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک زیر و روبنا در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

4
·        روبنا عبارت است از مجموعه ایده ها و نهادهای اجتماعی هر جامعه معین که بر زیربنای اقتصادی آن بنا می شوند، با آن انطباق دارند و بطور فعال بر آن تأثیر می گذارند.

·        روبنای هر جامعه از عناصر زیر تشکیل می شود:

الف
·        از مجموعه ایده ها، مطالبات سیاسی، قضائی، جهان بینانه و اخلاقی که بر بنیان روند حیات اجتماعی مادی پدید می آیند و در آنها منافع اجتماعی و طبقاتی انعکاس می یابند.

ب
·        کلیه نهادهای سیاسی، قضائی، فرهنگی و غیره (دولت، حقوق، احزاب سیاسی، سازمان های اجتماعی، تأسیسات فرهنگی و غیره) که انسان ها بر طبق تصورات، خواست ها و نیات خود بوجود می آورند تا به منافع اجتماعی خود اعتبار اجتماعی ببخشند و آنها را جامه عمل بپوشاند.

5
·        روبنا عبارت است از مجموعه مناسبات ایدئولوژیکی هر جامعه که انسان ها بر بنیان مناسبات مادی (مناسباتی که در روند تولید و بازتولید مادی تشکیل می شوند) برقرار می سازند.

6
·        اگر این مناسبات مادی جامعه (یعنی زیربنای اقتصادی) بر آنتاگونیسم های طبقاتی مبتنی باشند، آنگاه آنها در روبنا نیز بمثابه آنتاگونیسم های جهان بینی ها، ایدئولوژی ها، طرح ها و نظرات سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، سازمان ها و احزاب سیاسی و بویژه بمثابه تضادهای سیاسی ـ بلحاظ میزان قدرت در دولت و عرصه های اصلی عمل دولت ـ انعکاس می یابند.

·        (مفهوم «آنتاگونیسم» در فلسفه مارکسیستی به معنی نوع خاصی از تضاد دیالک تیکی در عرصه جامعه به کار می رود که با وجود جامعه طبقاتی در پیوند است و بر تضاد آشتی ناپذیر میان منافع طبقات اجتماعی و گروه های اجتماعی مختلف استوار است.)

7

·        به قول کلاسیک های مارکسیسم، «برفرم های مختلف مالکیت، بر شرایط هستی اجتماعی، روبنای تام و تمامی از احساسات، توهمات، شیوه های تفکر، نگرش های زیستی مختلف خودویژه قوام می یابد.
·        این احساسات، توهمات، شیوه های تفکر، نگرش های زیستی از طریق سنت و تربیت به هر یک از افراد جامعه منتقل می شوند.
·        آن سان که افراد جامعه چه بسا خیال می کنند که آنها دلایل تعیین کننده واقعی و منشاء اعمال خود آنها هستند.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 8، ص 139)

8
·        ایده ها و نهادهای حاکم در هر جامعه که روبنای آن جامعه را تشکیل می دهند، ایده ها و نهادهای طبقه حاکمه آن جامعه اند.
·        پس روبنا محصول مبارزه طبقاتی، ابزار مبارزه طبقاتی و همزمان، میدان مبارزه طبقاتی است.
·        انسان ها در فرم های قضائی، سیاسی، مذهبی، هنری، فلسفی و خلاصه ایدئولوژیکی به منافع طبقاتی عینی خود و به تحول شیوه تولید (که بنا بر تضاد نیروهای مولده با مناسبات تولیدی ضرورت کسب می کند) آگاه می شوند و در این فرم ها نیز به میدان مبارزه بر ضد یکدیگر وارد می شوند.

9
تحقق مطالبات ملی و دموکراتیک
اولا به معنی تغییر ماهیت دیکتاتوری روبنای سیاسی است.

·        هر دولتی در هر جامعه ای فرمی از دیکتاتوری طبقه و یا طبقات اجتماعی معینی بر طبقات اجتماعی دیگر است.
·        دولت یکی از عناصر مهم روبنای ایده ئولوژیکی است.
·        دولت ابزار سرکوب طبقه حاکمه است.
·        به همین دلیل، کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم حتی دولت اکثریت عظیم جامعه را در نهایت صداقت و شفافیت  «دیکتاتوری پرولتاریا» می نامند که دموکراسی نوین است.
·        چون دموکراسی بورژوائی نیز چیزی جز دیکتاتوری بورژوازی بر توده های مولد و زحمتکش نیست.

10
تحقق مطالبات ملی و دموکراتیک
اولا به معنی تغییر ماهیت دیکتاتوری روبنای سیاسی است.

·        منظور حریف از ماهیت «دیکتاتوری روبنای سیاسی» کذائی و مبهم و موهوم چیست؟

·        وقتی کسی کمترین خبر از مارکسیسم ـ لنینیسم نداشته باشد، به همین روز می افتد.
·        آن سان که حرف او را نه خودش می فهمد و نه خواننده و شنونده بخت برگشته.

·        به همین دلیل، اکنون نمی توان ماهیت سوبژکت مورد نظر او را مورد تأمل قرار داد.
·        اگر منظور او از «دیکتاتوری روبنای سیاسی»، طبقه حاکمه است، چرا آن را به نام نمی نامد؟

11
  ثانیا به معنی پی ریزی پایه های اساسی دموکراسی و آزادی است.

·        منظور حریف از  مفاهیم «دموکراسی» و «آزادی» چیست و پایه های آن کدامند که باید پیریزی شوند؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر