۱۳۹۳ آبان ۲۷, سه‌شنبه

تاملی در تحلیل تخیلی فرج سرکوهی (12)


کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
  
مصاحبه اول
نورالدین کیانوری
ادامه

استدلال های او بر جزم های سیاسی و پراگماتیزمی ساده شده
استوار بود نه بر مباحث و استدلال های تحلیلی و نظری

·        معلوم نیست که منظور حریف از مفهوم «جزم های سیاسی»  چیست تا بتوان روی آن تأمل کرد.

1
·        جزمگرائی و یا دگماتیسم عبارت است از طرز تفکر غیرانتقادی، غیرتاریخی و متافیزیکی که بر اساس دگم های روایت شده، یعنی نظرات، براهین و اعتقادات استوار است.
·        دگماتیسم دگم ها را بمثابه حقایق همیشه همان و همه جا معتبر تلقی می کند، بدون این که آنها را در شرایط تاریخی ـ مشخص موجود مورد آزمون و آزمایش قرار دهد، بدون این که بر اساس معارف جدید و تجارب عملی جدید به کنترل محتوای حقیقت آنها و ارزش معرفتی آنها بپردازد.
·        دگماتیسم مشخصه خاص هر مذهب و هر نگرش مذهبی است.

2
·        دگماتیسم ـ بلحاظ فلسفی ـ بیانگر تفکر غیردیالک تیکی، یعنی متافیزیکی است که بر معارف حاصله بدون کوچکترین انتقاد ایمان می آورد، آنها را بطور کلیشه ای در شرایط جدید پیاده می کند، بدون این که خود به تحلیل آنها پرداخته باشد، بدون اینکه به تعمیم تئوریکی آنها اقدام کرده باشد و بدین طریق به پیشرفت معرفتی راستین خدمت کرده باشد.

3
دگماتیسم در جنبش کارگری ـ انقلابی

·        دگماتیسم در جنبش کارگری ـ انقلابی بمثابه فرم خاص انحراف از مارکسیسم ـ لنینیسم فهمیده می شود که هر چند بظاهر در تضاد با رویزیونیسم قرار دارد، ولی در واقع آب به آسیاب آن می ریزد.

الف
·        مشخصه این نوع دگماتیسم عبارت از این است که نمایندگان آن بطرز کاملا غیرتاریخی و اکلکتیکی به تزهای مارکسیستی ـ لنینیستی منفرد و منفصل از پیوند کلی استناد می ورزند، بی آنکه روح انقلابی و خصلت خلاق آن را درک کنند.

ب
·        دگماتیست ها و یا ملانقطی ها خود را مارکسیست های بویژه قاطع جا می زنند، اما در حقیقت نه مایل و نه قادر به استفاده درخور از مارکسیسم ـ لنینیسم اند و نه توانائی توسعه و تکامل آن را بر بنیان تحلیل علمی از مناسبات اجتماعی مشخص دارند.

ت
·        دگماتیسم با پیاده کردن خشک، یکجانبه و غیرخلاقانه تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم و تجارب مبارزه طبقاتی بر واقعیت اجتماعی به جنبش کارگری لطمه می زند.
·        زیرا آن بدین طریق مانع توسعه و تکامل این تئوری و استفاده خلاقانه از قوانین توسعه اجتماعی می شود.

پ
·        دگماتیسم با روش کلیشه ای  غیردیالک تیکی خود تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم را نه تنها از پراتیک مبارزه طبقاتی مجزا می سازد، بلکه علاوه بر آن، رابطه آن را با توسعه علوم طبیعی و اجتماعی قطع می کند.

4
استدلال های او بر جزم های سیاسی استوار بود

·        در احزاب استالینیستی هر انحرافی و از آن جمله دگماتیسم یافت می شود و حزب توده از آن بری نبوده است.
·        ولی حریف و شرکاء از این چیزها کمترین اطلاعی ندارند.
·        برای اینکه حریف بیگانه با فلسفه بطور کلی است.
·        در نتیجه ی این فقر فلسفی، جز وراجی روشنفکری ـ کافه ای هنری نداشته و ندارد.
·        ایرادات نظری و اسلوبی رهبری حزب توده از سوی خود توده ای ها بخشا تحلیل شده اند و اگر بخت یار باشد، تحلیل خواهند شد.

5
 استدلال های او بر پراگماتیزمی ساده شده استوار بود

·        پراگماتیسم چیست و بر اساس کدام معیار تجربی و منطقی می توان آن را به ساده و بغرنج طبقه بندی کرد؟
·        حریف به احتمال قوی نمی داند که پراگماتیسم به چه معنی است.

6
 چارلز سندرز پیرس (1839 ـ 1914)
ریاضیدان، فیلسوف و منطقدان آمریکائی
مؤسس پراگماتیسم
مؤسس سمیوتیک (همراه با فردیناند ساسور)

·        پراگماتیسم نامی است، برای جهان بینی ایدئالیستی ـ ذهنی و اگنوستیسیستی.
·        (مراجعه کنید به ایدئالیسم، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری )  

7
 جان ده وی (1859 ـ 1952)  
فیلسوف و پداگوگ آمریکائی
از سردمداران پراگماتیسم و انسترومنتالیسم

·        فرمی که ده وی به پراگماتیسم داده، به اینسترومنتالیسم (ابزارگرائی) نیز معروف شده است.

8
·        پراگماتیسم را می توان فرم نمودین انگلوساکسنی فلسفه حیاتتلقی کرد.

·        مراجعه کنید به  فلسفه حیات در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

9
·        پراگماتیسم در موارد بیشماری با جهان بینی نیچه انطباق دارد و در بسیاری از مسائل با پوزیتیویسم سازگار است که شدیدا تحت تأثیرش قرار دارد.

·        مراجعه کنید به  نیچه ئیسم (احسان طبری)، دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین، پوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

10
·        از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوت ها و نظرات ما قواعدی اند، برای رفتار (پراگمای) ما و «حقیقت» آنها، تنها در سودمندی عملی آنها برای زندگی ما نهفته است.

الف
·        معیار حقیقت، از دیدگاه پراگماتیسم، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی.

ب
 ویلیام جیمز (1842 ـ 1910)
روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی
مؤسس روانشناسی آمریکائی
استاد دانشگاه هاروارد
آثار:
پراگماتیسم: نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم
معنای حقیقت

·        به قول ویلیام جیمز، «حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات می شود.»
·        به عبارت دیگر «هرتصور تا زمانی که برای زندگی ما مفید باشد، حقیقی محسوب می شود.»

ت
·        مسئله حقیقت، از دیدگاه پراگماتیسم بطورکلی، عبارت است از مسئله ای که در «منطق»، «کلاس درس» و یا «در ضمن موعظه و پای منبر» معنی پیدا می کند.

·        در زندگی عملی نه حقیقت تصورات ما، بلکه «ارزش نقد» آنها، فایده، منفعت و نتیجه آنها در رابطه با منافع متغیر و خاص ما مطرح است.

پ
·        پراگماتیسم این درک و برداشت خود از حقیقت را، نه تنها در عرصه تئوری شناخت، بلکه در مورد مسائل اخلاقی نیز معتبر می داند.
·        اخلاق از دیدگاه پراگماتیسم، پیشداوری به میراث مانده است:
·        در زندگی عملی هنجارهای اخلاقی معتبر برای همه، وجود ندارند.

11
·        با درک پراگماتیستی حقیقت و اخلاق، دو شاخص دیگر پراگماتیسم، یعنی رلاتیویسم و پلورالیسم در پیوند تنگاتنگی قرار دارند.

·        مراجعه کنید به اتیک، اخلاق، رلاتیویسم (نسبیتگرائی)  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

12
·        تقلیل حقیقت و اخلاق به سودمندی و فایده رسانی برای افراد و یا گروه هائی از انسان ها، گشتاور تعیین کننده ای در جهان بینی پراگماتیسم است.

·        دلیل آن ـ قبل از همه ـ این است، که پراگماتیسم به بخش لاینفک ایدئولوژی امپریالیسم آمریکا بدل شده است.

13
·        به نام پراگماتیسم، هر عملی که برای امپریالیسم آمریکا مفید و موفقیت آمیز باشد، می تواند هم اخلاقی و هم حقیقی تلقی شود:

الف
 در سیاست داخلی

·        پایمال کردن حقوق و آزادی های بورژوائی ـ دموکراتیک و پیشبرد فرم های حاکمیت و سرکوب دیکتاتورمنشانه.

ب
  در سیاست خارجی

·        تجاوز به دول دیگر و اقدامات ستمگرانه در حق ملل دیگر.

14
استدلال های او بر پراگماتیزمی ساده شده استوار بود

·        حالا بیا و فانتزی بیار تا دریابی که منظور حریف از پراگماتیسم ساده به مثابه پایه و اساس استدلالات رهبر حزب توده چه بوده است.
·        جالب اما ضد دگماتیسم و پراگماتیسم از دید حریف است:  

15
استدلال های او بر جزم های سیاسی و پراگماتیزمی ساده شده
استوار بود نه بر مباحث و استدلال های تحلیلی و نظری

·        حریف اصلا معنی واژه های تصادفی و بی ربط خود را نمی داند.
·         بنظر حریف استدلال ایدئال و علمی اولا این است که بر مباحث استوار باشد.
·        پرت و پلا هم به همین می گویند.
·        چگونه می توان استدلالی را علمی نامید که بر مباحث استوار باشد.
·        از اینجا می توان دریافت که سرکرده «چپ» نو از دیالک تیک تئوری و متد بکلی بیگانه است.
·        حریف شاید واژه اسلوب و یا متد هنوز به گوشش نخورده باشد.

16
 استدلال های او بر جزم های سیاسی و پراگماتیزمی ساده شده
استوار بود نه بر مباحث و استدلال های تحلیلی و نظری

·        وقتی کسی بگوید، «استدلال های او بر استدلال های تحلیلی و نظری استوار نبود»، حتی طرز جمله سازی بلد نیست.
·        استدلال که نمی تواند بر استدلال استوار باشد.

·        ضمنا منظور حریف از مفهوم «استدال تحلیلی و نظری» چیست؟

·        متد و اسلوب بررسی هر کس در تحلیل نهائی یا متافیزیکی است و یا دیالک تیکی.
·        در پیوند با متد و اسلوب است که جهان بینی و نتیجتا اونتولوژی و تئوری (نظریه) وارد عمل می شود.
·        به همین دلیل، خود متد دیالک تیکی به متد دیالک تیکی ـ ایدئالیستی و متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی طبقه بندی می شود.

الف
اثری از مجید افسر

·        متد هگل دیالک تیکی است.
·        ولی چون جهان بینی هگل ایدئالیستی است، متد او دیالک تیکی ـ ایدئالیستی است.
·        وارونه و پا در هوا ست.
·        چون هگل بر تقدم روح بر ماده، بر تقدم شعور بر وجود باور دارد.

ب

·        متد مارکس و انگلس و لنین اما دیالک تیکی ـ ماتریالیستی است.
·        چون آنها برعکس هگل، به تقدم ماده بر روح، به تقدم وجود بر شعور باور دارند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر