۱۳۹۳ آبان ۲۴, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (210)


پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس   
فصل ششم
متافیزیک
برگردان شین میم شین

بخش دهم
اقدامات بورژوائی در زمینه نوسازی متافیزیک:
ژان پل سارتر
مارتین هایدگر
ارنست بلوخ

قسمت اول
ژان پل سارتر

 ژان- پل سارتر (1905 ـ 1980)
فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رمان‌نویس، نمایش ‌نامه‌ نویس و منتقد فرانسوی

·        ژان پل سارتر در اثر اصلی اول خود، تحت عنوان «وجود و عدم» (وجود و هیچ)، طرح متافیزیک ایراسیونال (ضدعقلی)  اختیار (آزادی) را می ریزد.

·        (به اثر اصلی دوم ژان پل سارتر تحت عنوان «نقد خرد دیالک تیکی» (1960)، در رابطه با بررسی متافیزیک بورژوائی واپسین نمی توانیم بپردازیم.
·        چون در زمان تحریر این اثر دوم، ژان پل سارتر در پی انفجار نظرات متافیزیکی اگزیستانسیالیسم و نفوذ در دیالک تیک مارکسگرا بوده است.
·        ناگفته نماند که او تحت تأثیر اثر گئورگ لوکاچ تحت عنوان «تاریخ و شعور طبقاتی» بوده است و نه تحت تأثیر مارکس.) 

1
·        تز اصلی ژان پل سارتر این است که انسان، ماهیت است، ماهیتی که وجود جوهر بر آن تقدم دارد.
·        یعنی هستی مقدم بر ماهیت است.
·        بنابرین، هستی در آغاز، لخت و عریان و نامعین بوده است.

2
·        بزعم ژان پل سارتر، اختیار مطلق به انسان اعطا می شود.
·        هستی او با ماهیت او، با چگونه بودن او، پر می شود.
·        او به چیزهائی مجهز می شود که رفته رفته او را به شخصی مبدل می سازند. 

3
·        ژان پل سارتر می نویسد:
·        «دلیل غیر قابل تعریف بودن انسان ـ بنا بر درک اگزیستانسیالیست ها ـ  این است که انسان در آغاز بطور کلی هیچ بوده است.
·        هیچی که بعدها چیزی می شود و چنان می شود که خود او می سازد.»
·        (از پل سارتر، «اگزیستانسیالیسم، یک هومانیسم است»، 1947)  

4
·        شکی نیست که این اختیار مطلق را فقط می توان در آغاز غیر تاریخی اثبات کرد.
·        آغاز هستی انسانی بزعم ژان پل سارتر، در اعماق است، اعماقی که از اسفل السافلین عدم (نیستی، هیچی، پوچی) پرده برمی دارد.

5
·        این عدم ضمنا عدم تعیین آغازین است و بعدها به امکانی بدل می شود، امکانی که در همان دم می تواند هر تعینی را نفی کند و واپس گیرد.

6
·        استعداد هیچ نگفتن که از خصوصیات انسانی است، به علامتی  برای «عدم در قلب وجود»، یعنی منفیت محض اولین و ماهوی ترین طرز انسان بودن بدل می شود و برای اولین بار اختیار (آزادی) او را تشکیل می دهد.  

7
 هربرت مارکوزه (1898 ـ 1979)
فیلسوف، سیاست شناس و جامعه شناس آلمانی ـ آمریکائی
از اعضایِ اصلیِ مکتب فرانکفورت

·        اینجا می توان به خویشاوندی اگزیستانسیالیسم با برنامه آنارشیستی هربرت مارکوزه، تحت عنوان «امتناع بزرگ» پی برد.
·        (هانس هاینتس هولتس، همانجا، ص 198)   

8
·        بنظر ژان پل سارتر، امکان نفی هر تعینی و یا هر محدودیتی، در عین حال به معنی داشتن ظرفیت مثبت برای شروع از نو در همان دم است. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر