۱۳۹۳ آذر ۸, شنبه

حد (1)


پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان شین میم شین

·        حد عبارت است از وحدت دیالک تیکی کمیت و کیفیت.

1

·        «حد» به عنوان مقوله فلسفی برای اولین بار توسط هگل مورد استفاده قرار می گیرد.
·        هگل «حد» را به معنی وحدت دیالک تیکی «کمیت» و «کیفیت» بکار می برد.

الف
·        هر کیفیتی بطور کمی تعیین می شود.
·        تغییر تعین کمی هر چیز، سیستم و غیره تا درجه معینی تغییری در کیفیت آن چیز، سیستم و غیره نمی دهد.
·        حد بیانگر درجه حداکثر و یا حداقل تغییرات کمی است، که منجر به تغییر کیفی نمی شوند.
·        (مثال:
·        درجه صفر و صد سانتیگراد در مورد آب:
·        تغییر کمی افزایش یابنده ی دمای آب تا حد عینی آن (صد درجه سانتیگراد) تغییری در مایع وارگی آب نمی دهد.
·        به همین سان نیز تغییر کمی کاهش یابنده ی دمای آب تا حد عینی آن (صفر درجه سانتیگراد) تغییری در مایعیت آب نمی دهد.   مترجم)  

ب
·        اما به محض این که تغییر کمی از این درجه عدول کند (از حداکثر فراتر و از حداقل پایین تر رود) تغییر کیفی وقوع می یابد.

2
·        آموزش حد دیالک تیکی بمثابه وحدت کمیت و کیفیت اکنون ببرکت سیستمتئوری سیبرنتیکی (که مفهوم تعادل و یا اکوی والنس قابل محاسبه برای حد را پدید آورده است)، ژرفا و غنای جدیدی کسب کرده است:

3
مفهوم ثبات و یا پایداری و یا 
عرصه ثبات و پایداری.

الف
·        این مفهوم نشان می دهد که در کدام حد و مرزی اختلالات وارده بر یک سیستم پویا، ببرکت مکانیسم های تنظیمی ذاتی سیستم رفع می شوند و سیستم حالت و کیفیت اصلی خود را حفظ می کند.

ب
·        حفظ ثبات سیستم بوسیله «پیوندهای برگشتی ترمیمگر» صورت می گیرد.

ت
·        در سیستم های اولترا ثابت و مولتی ثابت تثبیت سیستم در مقابل اختلالات وارده با استفاده از میدان عمل تعیین شده بوسیله حد صورت می گیرد.

پ
·        برای حفظ سیستم عناصر و روابط اضافی می توانند ذخیره شوند و یا دور انداخته شوند.
·        مثلا گیاه در صورت بروز خشکسالی، از تبخیر آب خود خودداری می کند و در صورت لزوم، حتی برگ ها و میوه های خود را از خود دور می سازد تا با «فدا کردن کمی»، فردیت خود را حفظ کند.

4
·        مفهوم فلسفی حد به معنی رایج در زبان عامیانه نیست که برای همه چیزها، سیستم ها و غیره حد واحدی وجود داشته باشد.
·        حد بیشتر وابسته به نوع مشخص سیستم مربوطه است.

5
·        قاعدتا سیستم هرچه بغرنجتر باشد، خودتنظیمگری و خودسازماندهی هرچه بهتر صورت گیرد، سیستم به همان اندازه شیوه های رفتاری بیشتری را در اختیار خواهد داشت، تا بتواند بکمک آنها کیفیت خود را علیرغم تغییرات کمی، حفظ کند و به همان اندازه حد همه جانبه تری در اختیار داشته باشد.

6
·        اما سیستم هرچه ساده تر باشد، به همان اندازه میدان عمل تنگتری در اختیار خواهد داشت تا بتواند علیرغم تغییرات کمی کیفیت خود را حفظ کند.

7
·        کیفیت جدیدی که در روند توسعه پدید می آید، بوسیله روابط، ساختارها، شیوه های رفتار و غیره جدید، همواره مناسبات حدی و عرصه ثبات جدیدی بوجود می آورد.
·        حتی اگر کیفیت کهنه با کیفیت جدید بلحاظ تعداد عناصر خود فرق اندکی داشته باشد:


کوئازروات

مثال اول

·        هر مولکول آلی (ارگانیکی) بغرنج می تواند بلحاظ نوع اتم های بهم پیوسته و بلحاظ تعداد آنها فرق چندانی با کوئازروات بدوی نداشته باشد.


·        (کوئازروات به موادی اطلاق می شود که در مرحله میانی شیروارگی و پنیروارگی قرار دارند.
·        در این مرحله کلوئیدهای پولیمر عالی تشکیل می شوند.
·        مترجم)
  
·        اما علیرغم آن، مولکول آلی (زنده) مناسبات حدی جدیدی دایر می سازد.
·        زیرا محدوده ای که در درون آن مجموعه اتم های مولکول های غیرآلی (غیر زنده) می توانند سیستم های ثابتی تشکیل دهند، دیگر برای مولکول های آلی مصداق پیدا نمی کند.
·        مولکول های آلی عرصه ثبات جدیدی که بوسیله کیفیت جدید مشروط می شود، کسب می کنند.

مثال دوم

·        سوسیالیسم بلافاصله پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی در کشوری حتما نباید در مقایسه با جامعه سرمایه داری پیش از انقلاب، راندمان تولیدی بمراتب بیشتری داشته باشد.
·        اما مناسبات تولیدی سوسیالیستی امکانات کاملا جدیدی برای بالا رفتن راندمان تولیدی پدید می آورند که در جامعه سرمایه داری پیش از انقلاب هرگز نبوده اند. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر