۱۳۹۳ آبان ۲۵, یکشنبه

طنزالطبیعة و تکبیر (4)


به قلم بعضی ها
ویرایش از مجله «تهران غضنفر»  

1
بعد هي را به را بگين:
«بيچاره جري
مظلوم جري»  

اين تام همونجا بايد مي زد لهش مي كرد
تا اين نوه نتيجه هاشون اینقدر رودار نشن.

2

آخه فيلم از آخرين لحظات جون كندن يك آدم؟
اون آدم مزخرفي كه اينكارو كرده واقعا پاشايي رو دوست داشته؟
اصلا شعور دوست داشتن رو داشته بنظرتون؟
اي تف به ذاتتون كه تو اون كشور همه چيزو با هم قاطي كردين
همه چيزو
حالم به هم خورد.

میم

آخه فيلم از آخرين لحظات!
هم تکبیر ـ هم صلولات

البته این کرد و کار ها خاص عیرانی ها نیست.
از حزب الله لبنان تا مخبران ویلان
صیادان حریص و خبیث عکس اند
تا عکس شان، «عکس سال» شود
و خودشان جایزه باران.

3
خونواده اصن ربطي به خود آدم نداره  
بلال و ذرت مكزيكي و چس فيل رو ببين
همشون تو يه خونواده بزرگ شدن
طرز تربيت مهمه جانم  

میم

هم طرز تربیت مهم است و هم بلاهائی که بر سر بعضی ها می آید
تا نتیجتا آن شوند که شده اند.

1
شاید ریشه واژه «بلال» هم بلا باشد.
بلائی از جنس جزغاله گشتن باشد.

2
 
آدم ـ به قول حریفی ـ آدم است
و می تواند به فیلی استحاله یابد
چه رسد به چس فیل

4

يه روز حضرت نوح تو كشتي گشنش شد،
يكي از گولبالك ها رو كباب كرد خورد، ولی سير نشد
بعد جفت گولبالك ها رو هم خورد
در نتیجه، نسل گولبالك ها منقرض شد.

 براي همينه كه الان شما نمي دونيد گولبالك چيه
 منم نمي دونم والا
 از جنتي شنيدم خو
چرا بهم اينجوري نگاه مي كني .

میم

جنتی را ما هنوز ندیده ایم
ولی با این اوصاف،
او شخصا  
هم باید جانان باشد و هم اهل جنت  
که   جانانستان است.

حریف

ميم مگه تو جزو اون مورچه هايي نبودي كه نوح با خودش آورد؟
يادمه تو صف ديدمتاا

میم

مورچه ها را توی صف ندیده ای.
در دریا دیده ای.

چون مورچه ها 
کهنسال تر، مجرب تر و خردمندتر
 از آن بودند 
که به دنبال منجی بگردند
و برای نوح و حواریونش تره خرد کنند.

مورچه ها دست به دست هم داده بودند
و کشتی دیگری از خویشتن خویش ساخته بودند:
کشتی زنده و جانداری
تن رویین تنی
که توان از توفان سلب می کرد.

5
احساسم
در كلمات نمی گنجد.
اي كاش بودي
مي زدم لِـــــــــهِت مي كردم

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر