۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (214)

اثری از مجید افسر
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس   
فصل ششم
متافیزیک
برگردان شین میم شین

بخش دهم
اقدامات بورژوائی در زمینه نوسازی متافیزیک:
ژان پل سارتر
مارتین هایدگر
ارنست بلوخ

قسمت دوم
مارتین هایدگر

  مارتین هایدگر (1889 ـ 1976)
فیلسوف آلمانی در سنت فنومنولوژی هاسرل، فلسفه حیات ویلهلم دیلتی، اگزیستانسیالیسم کیرکگارد
منتقد فلسفه غرب
توسعه دهنده درک جدیدی از انسان و جهان
از ایدئولوگ های سینه چاک فاشیسم آلمان

·        حدود دو دهه قبل از انتشار اثر ژان پل سارتر تحت عنوان «وجود و عدم»، اثر مارتین هایدگر تحت عنوان «وجود و زمان» منتشر شده بود.
·        (مارتین هایدگر، «وجود و زمان»، 1927
·        برای آشنائی با جهان بینی هایدگر، مراجعه کنید به  گودوپ، «هایدگر جوان»، 1983)   

1
·        این اثر هایدگر، اثری است که قبل از همه مصرانه در پی انتگراسیون (همپیوندی) اردوگاه معرفتی بورژوازی واپسین است.
·        تأثیر این اثر هایدگر در حال حاضر نیز بی کم و کاست ادامه دارد.

2
·        هایدگر از طریق توسل اسلوبی مطمئن بر فرم متافیزیکی انعکاس واقعیت تاریخی به انجام این انتگراسیون نایل آمد.

3
·        هایدگر شرایط اجتماعی را و بازتاب اجتماعی ـ فلسفی آن را به مقام درک بنیادی از وجود ارتقا داد و اصطلاح فنومنولوژی شعور روزمره بورژوائی واپسین را اونتولوژیزه کرد.

·        (اونتولوژی عبارت است از آموزش مربوط به وجود، به مثابه وجود و تعاریف و مفاهیم عام آن. مترجم)  

4
·        در ترس و نگرانی، در مرگ و پایان مندی، در واقعیت و خودیت، در ناواقعیت و زوال پذیری، در دسترسی و دسترس پذیری، در افتادگی و ناشخصیت انسان، وضع متافیزیکی و نامعین هرکس و همه کس طنین می افکند.

5
·        استفاده اسلوبی از این چنین حالات روزمره و آشنا، تشابه صوری معین به تبیین هگل، بویژه در اثر هگل تحت عنوان «فنومنولوژی روح»، امکان بالفعل کردن الگوهای فکری جهان بینانه ی کلاسیک را، مرتبط سازی آنها با روحیه بحرانی سقوط طبقه بورژوازی را و ارتقای بحران عمومی سرمایه داری به مقام سرنوشت وجودی نوع بشر بطور کلی را پدید آورد.

6
·        اینکه فلسفه هایدگر بطرز آنتروپولوژیکی، اجتماعی ـ فلسفی و پسیکولوژیکی تفسیر شد، اینکه فلسفه هایدگر توانست به مثابه درسنامه ای برای هرمه نویتیک استه تیکی، ادبی و حقوقی به خدمت گرفته شود، اینکه فلسفه هایدگر تقریبا در کلیه اصول علمی ـ انسانی علوم بورژوائی نفوذ کرد و اینکه فلسفه هایدگر، علیرغم طرز تبیین آلمانی خاص خود اعتبار جهانی کسب کرد، دال بر آن است که آن توان جهان بینانه لازم برای دفاع از دژ هژمونیکی (سرکردگی طلبی) بورژوائی را داشته است.
  
·        (هرمه نویتیک به تعلیمات تفسیر یا به تعلیمات تفهیم اطلاق می شود.  مترجم)   

7
·        و اینکه هایدگر کلیه این تفاسیر را رد می کند.
·        زیرا با نیت قلبی عمیق او برای کسب مقام اول و مطلق جور در نمی آیند، از خصوصیات تعالیمی است که با دعوی یقین مذهبی واره در صدد تحت تابعیت خویش قرار دادن کلیه پدیده های جهان درونی انسان ها ست.
·        البته بدون اینکه بتواند همه اینها را ببرکت مفهوم عملی سازد.

8
·        متافیزیک هایدگر بر خلاف متافیزیک هگل که واقعیت تاریخی بزرگی را تبیین فکری می دارد، متافیزیک زوال است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر