۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (219)

 
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس   
فصل ششم
متافیزیک
برگردان شین میم شین

بخش دهم
اقدامات بورژوائی در زمینه نوسازی متافیزیک:
ژان پل سارتر
مارتین هایدگر
ارنست بلوخ

قسمت سوم

 ارنست بلوخ
ادامه
  

17
·        در این که این طرح در لاینحلیت های مفهوم جهان گیر  خواهد کرد، کمترین شکی نیست.
·        (هانس هاینتس هولتس، «گرفتارهای اونتولوژی هنوز ناموجود» (مطالبی راجع به «اصل امید» ارنست بلوخ)، 1978، ص 263)   

18
·        این اما ضمنا دال بر آن است که صرفنظر از متافیزیک با کار کردن کماکان مستور و لذا معیوب با قواعد متافیزیکی توأم  خواهد بود.
·        برای اینکه هم هویت (یکسانی)  و تضاد، هم وجود و شدن به معنی اندیشیدن به حقیقت در منطقیت بی زمان و تاریخیت زمانمند خواهد بود، اگر از حیقت بررسی مقوله ای به عمل نیاید.

19
·        ارنست بلوخ با جلب توجه به روابط منطقی «متافیزیکی» در ماتریالیسم تاریخی و در دیالک تیک طبیعت، مسئله سیستماتیکی ئی را بروز (اکتوئل) می کند که در داربست دیالک تیکی کلیت و تغییر وجود دارد.

20
·        ارنست بلوخ چیز دیگری را نیز به مثابه مسئله «متافیزیکی» می بیند که در مارکسیسم تبیین یافته است:
·        اثبات مونیسم ماتریالیستی را.

·        مراجعه کنید به مونیسم، مونیسم مادی جهان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

21
·        مونیسم ایدئالیستی می تواند وحدت وجود و تفکر را از تفکر تشکیل دهد که درک آن در خودیقین «من می اندیشم» دکارتی بی تردید وجود دارد.

22
·        ارنست بلوخ بدین طریق، اثبات میتولوژیکی و تئولوژیکی (اسطوره ای ـ فقهی) واقعیت جهانی را زاید می سازد.
·         حق به جانبیت نسبی هم تغییر فرم دادن فلسفی ـ ماورای تجربی دکارتی ـ کانتی متافیزیک آنتیک (جهان باستان کلاسیک) و قرون وسطی و هم تغییر فرم دادن گمان ورزانه ی لایب نیتسی ـ هگلی آن در این است.
·        اگر جهان به مثابه واقعیتی از نوع روحی اش تصور شود، وحدت تنوع، در آن صورت با مشکلی مواجه نمی شود.
·        برای اینکه این وحدت نحوه هستی اینتن سیونال تفکر روح است.

·        (اینتن سیونال پیوند حکمی ئی را می نامند که که حقیقت و یا بطلان آن فقط  وابسته به حقیقت و بطلان احکام متشکله آن نباشد، بلکه علاوه بر آن منوط به محتوای خاص آنها باشد. مترجم)

·        مراجعه کنید به اینتن سیونال، اکستن سیونال  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

23
·        از «من هستم» دکارتی و موناد لایب نیتسی تا ایده هگلی، این مدل، ساخته و پرداخته می شود.
·        نتیجه نهائی  حاصله این می شود که انبساط همیشه فقط به مثابه پدیده از بنیاد و یا به مثابه «تجسم ایده» درک می شود.

·        مراجعه کنید به تجسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

24
·        درست همین نتیجه نهائی را ماتریالیسم به مثابه هاله ایدئالیستی و به مثابه وارونه سازی رد می کند.
·        ماتریالیسمی که حاضر نیست به صرفنظر از دانش تجربی وضع جهانی ـ طبیعی تن در دهد.

25

·        سؤال این است که ماتریالیسم چگونه از موجودیت (اگزیستانسیالیته) ماده به بنیاد واحد کلیه موجودات پی می برد؟
·        بنیاد واحد کلیه موجودات که فریدریش انگلس تنوعش را «فرم های حرکت ماده» نامیده است.

26
·        برای کسانی که بدون ارائه مدل اونتولوژیکی مدون، چنین فرمولبندی می کنند، چاره ای جز حواله دادن خواننده به برنامه پژوهشی آتی که از عهده حل این طرح برخواهد آمد، نمی ماند.

27
·        ارنست بلوخ با به خدمت گرفتن مقوله ای از متافیزیک کلاسیک به این مسئله واکنش نشان می دهد.
·        او در رابطه با این مسئله می نویسد:
·        «ماده بنا بر فرم های هستی چندگانه اش چند لایه شده است.
·        یعنی بلحاظ تاریخ توسعه تمایزمند گشته است.
·        فریدریش انگلس در اثر خود تحت عنوان «دیالک تیک طبیعت»، زمینه مکانیکی ماده را با مفهوم «نقطه شروع» برنده و ناقذ در جهت خودویژگی های متمایزساز و تشکیل لایه های نوین نوع مادی می نامد.
·        او به تبدیل ماده به نباتات، جانوران و انسان ببرکت کار، به زیربنای اقتصادی، به روبنای سیاسی ـ فرهنگی اشاره می کند.
·        آن سان که روبنا، زیربنا را به هیچوجه فقط به طرز کم و بیش مبهم و مه آلود منعکس نمی کند، بلکه چه بسا با قوت و مادیت فی نفسه زیربنا را حتی اکتیو و فعال می سازد.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر