۱۳۹۳ آبان ۳۰, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (215)

اثری از مجید افسر
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس   
فصل ششم
متافیزیک
برگردان شین میم شین

بخش دهم
اقدامات بورژوائی در زمینه نوسازی متافیزیک:
ژان پل سارتر
مارتین هایدگر
ارنست بلوخ

قسمت دوم
 مارتین هایدگر
ادامه   

9
·        تلاش هایدگر نهایتا در حد توصیف می ماند.

·        مراجعه کنید به توصیف، توضیح، تفسیر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

10
·        هایدگر از توضیح اصل اساسی تحلیل وجود عاجز می ماند:

الف
·        در نتیجه، «اگزیستانسیال» های او به عنوان مثال، بدون  استخراج از یکدیگر، کنار یکدیگر چیده می شوند.

ب
·        جای خاص هستی در مقابل موجودات طبیعی صرف تعیین نشده باقی می ماند.

ت
·        ارجحیت ساختار وجودی منفی از قبیل ترس به عوض امید، دلهره به عوض دورنمای امیدبخش، بیکسی و تنهائی به جای همبائی و حمایت استدلال و اثبات نمی شود.  

11
·        هایدگر چاره ای جز ماندن با همین روش توصیفی ندارد.
·        برای اینکه او حاضر نمی شود تا روابط سرپوش نهنده و تحریف کننده  مفاهیم خود را با استفاده از  مفاهیم تحلیلی مارکسیستی از قبیل «بیگانگی»، «فتیشیسم»،  «تضادهای طبقاتی» و «پیشرفت اجتماعی» روشن سازد.

·        (فتیشیسم عبارت است از ایمان به خصایص ماورای طبیعی افراد برگزیده معین و اشیاء غیر عادی (بت واره، اغلب خود ساخته) و پرستش آنها. 
·        در فتیشیسم، خط اصلی و عام کلیه پراتیک مذهبی ـ خرافی خودنمائی می کند:
·        شیئیت بخشیدن به قدرت اسرارآمیز الهی، که در آن حقیقت امر معرفتی ـ نظری مهمی به وضوح دیده می شود و آن اینکه در مذهب «ساخته های ذهن انسانی» «فرم چیزهای مستقلی به خود می گیرند، که زندگی خاص خود را دارند و با یکدیگر و با انسان های دیگر رابطه بر قرار می کنند.»  مترجم)
  
·        مراجعه کنید به فتیشیسم (بت پرستی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

12
·        توسعه تاریخی و منطقیِ ساز و برگ مفهومی اونتولوژی بنیادی به تخریب ماتریالیستی آن منجر می شد و فونکسیون اسطوره ای (میتولوژیکی) آن را امکان ناپذیر می ساخت.
·        چیزی که از قضا با حوایج جهان بینانه بورژوازی انطباق داشت.
·        چون بورژوازی به دنبال مسکنی بر ضد فلسفه علمی مارکسیسم می گشت.

الف
·        بدین طریق، فلسفه هایدگر به مثابه تلاش تفکر بورژوائی نمودار می گردد که بطرز بی سر و صدائی معارف مارکس را برمی دارد و وارونه می سازد تا به سرهم بندی کردن جهان بینی نوینی برای بورژوازی نایل آید.
·        جهان بینی ئی که توان تئوریکی لازم برای مقابله با ماتریالیسم تاریخی را داشته باشد.  

ب
·        آنچه هایدگر «قدرت تاریخ معین ساز تکنیک تمام ارضی» می نامد، فرم عرفانی گشته همان چیزی است که مارکسیسم بطور عقلائی (راسیونال)، «توسعه نیروهای مولده» نامیده است.  

ت
·        آنچه که مارکس توانسته بود به عنوان بیگانگی از دیالک تیک فرم ارزش استخراج کند، هایدگر تحت عنوان «فساد» انسانی بازتولید می کند و بطور غیرعقلائی (ایراسیونال)، «تقدیر وجود» نام می دهد.  

13
·        می توان به آسانی نشان داد که برداشتن تفکر مارکسیستی و وارونه سازی آن، بسان خط سرخی از سراسر آثار هایدگر می گذرد.
·        کسب و کار هایدگر در حقیقت عبارت است از وارونه سازی مضامین تاریخی دانش تجربی فرمولبندی شده از سوی مارکس و منطبق ساختن آنها با تفکر فرد بورژوائی.   

14
·        سر و کله مشکل هایدگر آنجا پیدا می شود که مارکسیسم به کشف قانونمندی های عینی روند اجتماعی و نیروی انقلابی پرولتاریای واقف به شعور طبقاتی و دارای جهان بینی علمی در تداخل دیالک تیکی شان نایل می آید و بدین طریق می تواند تئوری را به نیروی مادی در پراتیک (عمل) سیاسی بدل کند.
·        هایدگر اینجا به دست انداز می افتد.
·        برای اینکه این از افق دید فرد بورژوائی فراتر می رود.
·        هایدگر اینجا به نوسازی عرفانی تفکر می پردازد.
·        تفکری که برخاسته از «نسیان وجود» به دانش تجربی درونگرای بیواسطه حقیقت ناگفتنی پی می برد.
·        جفنگی که شهود الهی نوینی را به خاطر خلایق خطور می دهد:

·        هایدگر می نویسد:
·        «فقط خدا می تواند ما را نجات دهد.
·        تنها چاره ما این است که در تفکر و تحریر، خود را برای ظهور خدا و یا برای غیبت خدا و در نتیجه برای سقوط خود به قهقرا آماده کنیم.»
·        (مارتین هایدگر، «آثار منتشر شده پس از مرگ او»، مصاحبه اشپیگل با رودولف آوگشتاین)    

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر