۱۳۹۳ آبان ۲۴, شنبه

تاملی در تحلیل تخیلی فرج سرکوهی (10)


«چپ» نو
اثری از حسین رزاقی


کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
  
مصاحبه اول
نورالدین کیانوری
ادامه

در جائی از مصاحبه به رغم میل خود مجبور شد
به حمایت حزب توده از فروش سلاح ساخت شوروی
 به ارتش شاه طرفداری کند.
این جمله کیانوری در آن فضا
به یکی از بحث انگیزترین تیترهای آن شماره مجله بدل شد.

·        این جملات ژورنالیست های امپریالیستی را باید با دقتی دوچندان خواند.
·        حریف در حرف سودای مصاحبه با رهبر حزب توده بر سر دارد، ولی در عمل نیتی جز تخریب حزب توده در دل ندارد.
·        به همین دلیل خرید و فروش تسلیحات میان شوروی و ارتش ایران (؟)  به موضوع مصاحبه کذائی بدل می شود.
·        این درست همان طرز برخورد طبقه حاکمه کهنه و نو با حزب توده است.

1
·        طبقه حاکمه در سطوح ملی و در مقیاس بین المللی وقتی از کشورهای سوسیالیستی سخن می گوید، واژه من در آوردی و ایده ئولوژیکی «اقمار شوروی» را بر زبان می راند تا هم هویت کشورهای سوسیالیستی را زیر علامت سؤال قرار دهد و هم شخصیت رهبری آنها را.
·        برخورد طبقه حاکمه نسبت به احزاب کمونیستی نیز به همین سان است:
·        طبقه حاکمه عمدا کمترین اعتنائی به ماهیت طبقاتی احزاب کمونیستی ندارد.
·        بلکه با متد سوبژکتیویستی خود، آنها را به احزاب طرفدار کمونیسم شوروی و چین و کوبا و آلبانی و اروپائی و غیره طبقه بندی می کند.
·        بدین طریق است که اصطلاحات خط سه و چهار و پنج در واژه نامه حریف رقم می خورند.
·        در این صورت و با این ترفند، توده مردم از کشف و شناخت ماهیت طبقاتی چه بسا متضاد احزاب به اصطلاح کمونیستی ناتوان می مانند و به چاه ایده ئولوژیکی امپریالیسم می افتند.   

2
در جائی از مصاحبه به رغم میل خود مجبور شد
به حمایت حزب توده از فروش سلاح ساخت شوروی
 به ارتش شاه طرفداری کند.

·        خرید و فروش اسلحه میان دولت ها صورت می گیرد و نه میان ارتش ها.
·        و بدتر از آن نه میان کشورها و ارتش ها.
·        از همین فرمولبندی حریف، بی سوادی وحشت انگیز او نعره می کشد.
·        حریف البته در این میان تنها نیست.

3
·        ضمنا خرید و فروش کالاها از هر نوع، میان دولت های مختلف چه ربطی به حزب توده دارد؟
·        اگر قضیه از این قرار باشد، باید از حریف پرسید که چرا دول امپریالیستی دست به کودتا می زنند و دولت های از سرتاپا دموکراتیک را سرنگون می سازند و شاه و شیخ دست نشانده ای را بر تخت قدرت می نشانند؟
·        اگر قضیه از این قرار باشد، باید از حریف پرسید که چرا ایالات متحده و انگلیس و فرانسه و غیره «به ارتش شاه سلاح می فروشند» و چرا اصلا از آن نفت می خرند؟
·        حریف حتما در جواب آن خواهد گفت که به او ربطی ندارد.
·        او فقط نماینده ایده ئولوژیکی امپریالیسم است و نه نماینده و وکیل و قیم آن.

4
·        حزب توده برادر ایده ئولوژیکی احزاب کمونیستی دیگر است و نه کشور و دولت کشورهای دیگر.
·        اگر حریف به دنبال دلیل برای خرید و فروش تسلیحات میان دولت های مختلف می گردد، می بایستی قرار مصاحبه با سفرای آن دولت ها بگذارد و نه با رهبر حزبی که پس از بیست و چند سال دربدری از تبعید آمده است و از ذره ذره وجودش خون می چکد.

5
در جائی از مصاحبه به رغم میل خود مجبور شد
به حمایت حزب توده از فروش سلاح ساخت شوروی
 به ارتش شاه طرفداری کند.


·        اگر حزب توده از خرید و فروش کالاهای مختلف میان دول مختلف دفاع کرده، جرمی مرتکب نشده، تا به بازخواست کشیده شود.
·        در مورد هر موضع نظری حزب توده و هر کس دیگر می توان بحث کرد، ولی نمی توان خود را فرد فرهنگمندی جا زد و از موضع نظری کسی پیراهن عثمان ساخت و تیراژ جفنگنامه خود را بالاتر برد.
·        این کرد و کارها نشانه اوپورتونیسم محض اند و نه نشانه صداقت انقلابی و وفاداری به حقیقت عینی.
·        اگر حزب توده از خرید و فروش تسلیحات میان دول مختلف دفاع کرده، حتما به دلیل فقر فکری و فلسفی آن بوده است.
·        چون وظیفه حزب توده از قراری دیگر است.

6
در جائی از مصاحبه به رغم میل خود مجبور شد
به حمایت حزب توده از فروش سلاح ساخت شوروی
 به ارتش شاه طرفداری کند.
این جمله کیانوری در آن فضا
به یکی از بحث انگیزترین تیترهای آن شماره مجله بدل شد.

·        حریف دام ایده ئولوژیکی خود را بر سر راه رهبر خسته و پیر حزب توده می گسترد و او را بر سر دو راهی دفاع از همه چیز دولت شوروی قرار می دهد و بعد «تیتر بحث انگیز»  خود را از جفنگیات او استخراج می کند و پیراهن عثمان از آن می سازد تا هم اعتبار حزب توده را به آتش کشد و هم تیراژ جفنگنامه طبقه حاکمه را بالاتر برد.
·        بدین طریق، تخریب اعتبار چپ سنتی برای سرکرده «چپ» نو، شق القمری محسوب می شود.

·        شهر از پرسنده جسوری خالی است تا «از خویش برون آید» و سؤالی بکند:
·        فرق «چپ» نو با راست کهنه و نو چیست؟

·        مگر فاشیسم و امپریالیسم و فوندامنتالیسم سودای دیگری غیر از تخریب اعتبار اتحاد شوروی و احزاب کمونیستی بر سر داشته اند و دارند؟

7
 در کیانوری نشانی از گستردگی ذهنی روشنفکری
 و دلبستگی به آزادی ندیدم.

·        حالا بیا و  مفاهیم «گستردگی ذهنی روشنفکری» و «دلبستگی به آزادی» را معنی کن.
·        بنا بر این جفنگ حریف، کیانوری باید فردی فاناتیک از جنس آخوندها و طرفدار سرسخت بردگی و وابستگی باشد.
·        از همین  مفاهیم آنتی کمونیستی می توان به ماهیت حریف و «چپ» نو پی برد.

·        حریف کسی را که دار و ندارش را فدای رهایش اجتماعی کرده، بی کمترین مسئولیت و شرم به لجن می کشد و حتی بدان فخر می فروشد.
·        اگر چپ این است، صد رحمت به راست.

8
·        همین حریف اگر در رثای شخصیت ها، نویسندگان و شعرای فاشیسم و آوانتوریسم جفنگ بنویسد، حتما آنها را به زیور هومانیسم و آزادی خواهی می آراید.

·        ولی وقتی نوبت به سرسپردگان فروتن و فداکار توده می رسد، از ذره ذره وجودش، زهر بیرون می تراود و ذهنیت و آزادی خواهی رهبر دلاور و رزمنده ی حزب توده را منکر می شود.

·        این کسب و کار دیر آشنای حریف ربطی به انتقاد علمی و انقلابی از کسی و چیزی ندارد.

·        از قضای روزگار بهترین و رادیکال ترین منتقدان حزب توده، توده ای ها هستند و نه دشمنان تهی مغز توده.
·        محسنات و معایب رهبران حزب توده باید در روند تحلیل آثار آنها مورد بررسی قرار گیرند و قرار می گیرند.
·        آنهم نه به نیت تضعیف جنبش انقلابی ـ کمونیستی، بلکه به قصد تقویت و تحکیم و توسعه و تکامل آن.

8
استدلال های او بر جزم های سیاسی و پراگماتیزمی ساده شده
استوار بود نه بر مباحث و استدلال های تحلیلی و نظری

·        جفنگ به همین می گویند:
·        «جزم های سیاسی» و «پراگماتیسم»، «پراگماتیسم ساده شده»، «مباحث و استدلال تحلیلی و نظری»

·        ما باید این  مفاهیم حریف را مورد تأمل قرار دهیم تا ببینیم که منظور حریف از این  مفاهیم چیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر