۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

تاملی در نقل قولی از «نامه مردم» (3)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک امید
(به نقل از نامه مردم شماره 915، 7 اسفند ماه 1391) 
تحلیلی از یدالله سلطان پور

تغییر روبنای سیاسی استبدادی،
مخرج مشترکِ طیف وسیع طبقه و قشرهای اجتماعی است

·        معنی تحت اللفظی:
·        طیف وسیعی از اقشار و طبقات اجتماعی خواهان تحول روبنای سیاسی استبدادی (؟)  اند.  

1
تغییر روبنای سیاسی استبدادی،
مخرج مشترکِ طیف وسیع طبقه و قشرهای اجتماعی است

·        مفهوم «روبنای سیاسی استبدادی» و یا دموکراتیک وجود ندارد.

·        فرم های متنوع دولت وجود دارد:
·        مهمترین فرم های تاریخی دولت می توانند ـ قبل از همه ـ بصور دولتی مختلف خودنمائی کنند:

الف
·        فرم سلطنتی مشروطه دولت.
 ب
·        فرم سلطنتی مطلقه دولت.
 ت
·        فرم اولیگارشی دولت.
 پ
·        فرم اشرافی دولت.
 ث

·        فرم جمهوری پارلمانی ـ بورژوائی دولت.

ج

·        فرم دیکتاتوری فاشیستی دولت و غیره.

2
تغییر روبنای سیاسی استبدادی،
مخرج مشترکِ طیف وسیع طبقه و قشرهای اجتماعی است

·        یکی از ترفندهای رایج در ایده ئولوژی طبقه حاکمه (امپریالیسم)، از جمله پوپریسم، اختراع  مفاهیم سوبژکتیو،  دلبخواهی، مصلحتی و من در آوردی است.
·        این ترفند را گروه منشعب از مجاهدین خلق موسوم به پیکار، پیشه کرده و اینجا حریف هیئت تحریریه نامه مردم به افراط کشیده است.

3
·        نظامی که در جامعه ایران، پس از پیروزی ضد انقلاب فئودالی ـ فوندامنتالیستی، برقرار شده، نظام سرمایه داری است.
·        در شرایط کنونی تفاوت این نظام با نظام قبلی نه تفاوتی ماهوی، نه تفاوتی زیربنائی، بلکه تفاوتی روبنائی است.
·        بورژوازی مدرن زمان شاه، بخشا با بورژوازی بظاهر متدین و سنتی جایگزین شده است.
·        به عبارت دیگر، بر زیربنای اقتصادی سرمایه داری، روبنای نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوائی، هشلهف و شلم شوربای فقهی (شریعتی) برقرار شده است.
·        بخش مهمی از دارائی مصادره شده روحانیت به مثابه بخشی از اشرافیت فئودال در اثر انقلاب سفید، بازپس گرفته شده، ولی (حتی به نظر تئوریسین های امپریالیستی) با شیوه تولید کاپیتالیستی اداره می شوند.

4
تغییر روبنای سیاسی استبدادی،
مخرج مشترکِ طیف وسیع طبقه و قشرهای اجتماعی است

·        اینکه طیف وسیعی از اقشار و طبقات اجتماعی خواهان حل تضاد زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی اند، درست است.
·        ولی مطالبات توده های مولد و زحمتکش (کارگران، دهقانان، زنان زحمتکش، پیشه وران و روشنفکران انقلابی)  در زمینه تحول روبنای ایده ئولوژیکی با مطالبات بورژوازی و دیگر اقشار و طبقات اجتماعی واپسین تضاد جدی دارند.
·        ضمنا توده های مولد و زحمتکش، تحولات روبنائی ـ ایده ئولوژیکی را فقط به عنوان گشتاوری در پیوند و در خدمت تحولات زیربنائی در مد نظر دارند.
·        معلوم نیست که چرا حریف از مفهوم «طیف وسیع طبقه و قشرهای اجتماعی» استفاده می کند.
·        ظاهرا اشتباه تایپی رخ داده است.
·        و گرنه اصطلاح «طیف طبقه» وجود ندارد.
·        ولی اقشار طبقه وجود دارد.
·        مثلا طبقه بورژوازی از اقشار مختلف صنعتی و مالی و تجاری و فرهنگی و کشاورزی و غیره تشکیل می یابد.

5
تغییر روبنای سیاسی استبدادی، مخرج مشترکِ طیف وسیع طبقه و قشرهای اجتماعی است
و در حکم پشتوانه و مشروعیت حکومت ملی و دموکراتیک نیز خواهد بود.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        مخرج مشترک طیف وسیعی از اقشار و طبقات اجتماعی بودن تغییر روبنای ایده ئولوژیکی، چرا و به چه دلیل باید پشتوانه و مشروعیتی برای حکومت ملی و دموکراتیک باشد؟

·        حریف برای ماستمالیزاسیون مسائل، اقشار و طبقات اجتماعی را به نام نمی نامد.

·        اوپوزیسیون بورژوائی جمهوری اجامر اسلامی، مترقی تر از آن نیستند، اگر ارتجاعی تر از آن نباشند.

·        ما در جریان جنبش سبز با تعدادی از سبزیون و با بخش اعظم سلطنت طلبیسم و پان ایرانیسم و غیره چالش نظری داشته ایم.
·        منتشر شده اند.
·        سبزیون در آنتی کمونیسم دست اجامر جمهوری اسلامی را از پشت بسته بودند.

6

·        ضمنا بورژوازی، دیگر ظرفیت انقلابی ندارد.
·        دیری است که بورژوازی یکی از واحدهای تشکیل دهنده طبقات اجتماعی واپسین است.

·        تشکیل جبهه واحد با بورژوازی بر ضد جمهوری اجامر اسلامی بدترین خطائی است که حزب توده می تواند مرتکب شود و بدترین بلا را بر سر توده بیاورد.

·        بورژوازی واپسینن نه ملی است و نه دموکراتیک.

·        بورژوازی واپسین تا مغز استخوان خردستیز است و متحد ارگانیک ارتجاع و خرافه و مذهب و فئودالیسم و فوندامنتالیسم است.

·        مراجعه کنید به فلسفه بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
در کنار این جنبه سیاسی دموکراتیزه کردن روبنای سیاسی،
نمی ‌توان جنبه ”اقتصاد سیاسی“ این مرحله و منافع
و خواست ‌های بی‌درنگ مادی توده‌ ها را در نظر نگرفت.

·        حریف پشت سر هم به ران خویشتن خویش شلیک می کند.
·        به عبارت دیگر خودش را سانسور می کند و به عوامفریبی احتمالا توأم با خودفریبی دست می زند:

7
در کنار این جنبه سیاسی دموکراتیزه کردن روبنای سیاسی   

·        حریف ظاهرا قصد دارد که روبنای ایده ئولوژیکی را در کلیت آن حفظ کند و فقط بخش سیاسی آن را دموکراتیزه کند.

·        این موضع فکری حریف اما به چه معنی است؟

8
·        این موضع فکری حریف حاکی از بیگانگی او با دیالک تیک بطور کلی است.

·        حریف ظاهرا از دیالک تیک جزء و کل بکلی بی خبر است.
·        چون او در این حکم خود می خواهد جزئی از روبنای ایده ئولوژیکی را دموکراتیزه کند و بقیه را دست نخورده بگذارد.

·        حریف ظاهرا نمی داند که اجزء هر کلی و یا عناصر هر سیستمی در پیوند کلی و سیستماتیک با هم قرار دارند.

·        از این حقیقت امر دیالک تیکی حتی عرفای قرون وسطای ایران خبر داشته اند:

گلشن راز
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه عالم سراپای

·        هر تغییری در جزئی از کلی و در عنصری از سیستمی در پیوند با کل و سیستم می تواند صورت گیرد.
·        اگر حریف اندکی بیندیشد، خواهد دید که چه پیوند عمیقی میان سیاست و حقوق و قضاوت و هنر و فلسفه و مذهب و اخلاق و غیره برقرار است.

9
 در کنار این جنبه سیاسی دموکراتیزه کردن روبنای سیاسی، نمی ‌توان 
جنبه ”اقتصاد سیاسی“ این مرحله و منافع و خواست ‌های بی‌درنگ مادی توده‌ ها را در نظر نگرفت.

·        حریف ظاهرا معنی «اقتصاد سیاسی» را هم نمی داند و فکر می کند که اقتصاد سیاسی جفت دیالک تیک روبنای سیاسی من در آوردی و خیالی او ست.

·        حریف ظاهرا در عالم خیالات خویش به دیالک تیک اقتصاد سیاسی و روبنای سیاسی رسیده است.

·        از حریف چه پنهان که اقتصاد سیاسی علم است و یکی از مهمترین شخصیت های حزب توده سابق به نام جوانشیر، کتابی راجع به اقتصاد سیاسی نوشته است.
·        این کتاب را احتمالا راه توده اسکن و منتشر کرده است.

·        در هر صورت جنبه «اقتصاد سیاسی» «این مرحله و منافع و خواست های» این و آن وجود ندارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر