تحلیلی
از شین میم شین
صبا
تو نکهت آن زلف مشک بو داری
به
یادگار بمانی که بوی او داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
صبا تو بوی خوش آن زلف مشک بو را داری.
·
به یادگار بمانی.
·
چون بوی او را داری.
1
صبا
تو نکهت آن زلف مشک بو داری
به
یادگار بمانی که بوی او داری
·
خواجه در این بیت دیالک تیک عاشق ـ رقیب ـ معشوق را به
شکل دیالک تیک عاشق ـ صبا ـ معشوق بسط و تعمیم می دهد و رقیب (صبا) را به خاطر
اینکه حاوی و حامل عطر زلف معشوق است، مطلوب تلقی می کند.
·
خواجه در این بیت، کسوت انتزاعی از تن رقیب در می آورد و
ماهیت آن را نشان خواننده و شنونده شعرش می دهد:
·
رقیب (صبا) همدم و همنشین و بادی گارد و نوکر و کنیز معشوق
است و به همین دلیل حاوی و حامل ذراتی از بوی زلف او ست.
·
و گرنه رقیب و یا بادی گارد در نظر خواجه و همگنان طبقاتی
اش ارج و ارزش درخود (فی نفسه) ندارد.
2
صبا
تو نکهت آن زلف مشک بو داری
به
یادگار بمانی که بوی او داری
·
این بدان معنی است که خواجه دوئالیسم همه چیز و هیچ را
به شکل دوئالیسم معشوق و رقیب، زلف معشوق و صبا بسط و تعمیم می دهد و ضمن تجلیل از
معشوق (طبقه حاکمه) به تحقیر رقیب (ارگان های سرکوب) می پردازد.
·
بدین طریق و ترفند، شاه
وشیخ و کنسرن تجلیل می شود، خادم خلق جا زده می شود، ساواک و ساواما و سیا و
موساد و غیره تحقیر می شود و مورد لعن و نفرین قرار می گیرد.
دلم
که گوهر اسرار حسن و عشق در او ست
توان
به دست تو دادن، گرش نکو داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
دلم را که درج گوهر اسرار حسن و عشق است، می توانم به
دست تو دهم، اگر از آن خوب نگهداری کنی.
1
دلم
که گوهر اسرار حسن و عشق در او ست
توان
به دست تو دادن، گرش نکو داری
·
خواجه در این بیت، دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک
تیک دل و اسرار حسن و عشق بسط و تعمیم می دهد تا به خودستائی دست بزند.
·
خواجه بکرات و به طرق مختلف خود را
متخصص حسن و عشق قلمداد کرده است.
در
آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت
جز
اینقدر که رقیبان تند خو داری
نوای
بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که
گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای گل، تو که گوش و هوش به نوای مرغان هرزه گو داری، هرگز
نخواهی توانست نوای بلبلت را خوشایند یابی.
1
نوای
بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که
گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
·
خواجه در این بیت دیالک تیک عاشق و معشوق را به شکل دیالک
تیک مرغ و گل بسط و تعمیم می دهد و گل را به دلیل گوش دادن به نوای مرغان هرزه گو
و کم بها دادن به بلبل مزمت می کند.
·
اگر به جای بلبل خود خواجه را قرار دهیم و به جای گل
خانی و یا سلطانی را، معنی این بیت آشکار می گردد.
·
خواجه از نمایندگان سیاسی طبقه
حاکمه می خواهد که فقط به مواعظ امثال او گوش هوش بسپارند و نه به کسان دیگر.
2
نوای
بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که
گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
·
خواجه در این بیت، ضمنا به طبقه بندی دلبخواهی پرندگان
به عالی و پست، به بلبل و مرغان هرزه گو مبادرت می ورزد.
·
آنچه در این بیت، بظاهر بی ضرر می
نماید، تبلیغ راسیسم
و نیچه ئیسم و فاشیسم است:
·
خواننده هم خواه و ناخواه از طبیعت
به جامعه می رسد:
·
یعنی به جای بلبل اعضای شیک و پیک طبقه
حاکمه را می گذارد و به جای مرغان هرزه گو، توده های بی همه چیز مولد همه چیز را.
·
راه بدین طریق به پذیرش نابرابری
های اجتماعی، ایدئولوژی فاشیستی، فوندامنتالیستی، راسیستی و غیره هموار می گردد.
·
علاقه نیچه و شاملو و دربار و جماران به خواجه بی دلیل نبوده و نیست.
·
خواجه مبلغ سرسخت ایدئولوژی طبقات اجتماعی
واپسین است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر