نیمایوشیج
(1274 ـ 1338)
تحلیل
واره ای از
گاف
سنگزاد
تحلیل شعر «شبتاب»
ادامه
سیاوش
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه
شعر بکار گرفته می شد.
و حتی المقدور کوشش به عمل می آمد که مراعات ها در همان بیت پایان پذیرد و بیت
دیگر، ساختمان درونی خاص خود را دارا باشد.
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت یا ابیات دیگر
ورود می کرد، آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان، کمتر اتفاق می
افتاد.
·
برای آشنائی با جهان بینی سیاوش
چاره ای جز تحلیل همین فراز از تحلیل او وجود ندارد:
1
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار
گرفته می شد.
·
سیاوش در این حکم (جمله) در سنت
سعدی و به سهولت سعدی دیالک تیک ماتریالیستی ـ تاریخی موسوم به دیالک تیک زیربنا و
روبنا را به شکل دیالک تیک زیرساخت بیت (خانه) شعر و سنگچین ها و گچ بری های آن
بسط و تعمیم می دهد و از استحکام زیرساخت ساختمان خانه (بیت) شعر کهن پرده بر می
دارد.
·
هر بیت شعر کهن بدین طریق به خانه
ای با زیربنا و روبنای خاص خود تشبیه می شود.
2
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار
گرفته می شد.
·
ایراد فرمولبندی این جمله سیاوش این
است که در آن تنها با توسل به دیالک تیک زیربنا و روبنا به تحلیل شعر کهن پرداخته
می شود.
·
اما با دیالک تیک واحدی فقط می
توان جنبه و جانب واحدی از چیزی و یا پدیده و روندی را توضیح داد و نه تمامت آن
را.
·
به همین دلیل توضیح سیاوش در حد
فرم و ساختار بیت شعر می ماند:
·
ساختاری متشکل از زیربنا و روبنا:
·
ساختاری متشکل از ملاط و سنگ چین
ها و ستون ها و گچ بری ها و عناصر دیگر بیت.
3
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار
گرفته می شد.
·
هر بیت شعر بسان هر خانه ای اما نه
از فرم محض، بلکه ضمنا از محتوای خاص خود تشکیل می یابد.
·
به عبارت دقیق تر از دیالک تیک فرم
و محتوای خاص خود تشکیل می یابد.
·
در جا زدن در چارچوب فرم نهایتا به
نسیان محتوا، به دچار گشتن به فرمالیسم و به غفلت از حقیقت عینی می انجامد.
·
سیاوش نیز این حقیقت امر را می
داند.
·
قصد او اینجا فقط توضیح ساختمان
بیت است.
4
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار
گرفته می شد.
·
هر بیت شعر ـ بسان هر خانه ای ـ نه از ساختار صرف، بلکه از عناصر و سیستم خاص
خود تشکیل می یابد.
·
به عبارت دیگر از دیالک تیک سه
عضوی عنصر ـ ساختار ـ سیستم تشکیل می یابد.
·
ساختار هر بیت شعر عناصر متنوع آن
را به یکدیگر لحیم می کند و سیستمی به نام بیت پدید می آورد.
5
از این گونه است، زیرساخت های مستحکم شعر قدیم
و سنگچین ها و گچ بری هائی که در ساختمان خانه شعر بکار
گرفته می شد.
·
علاوه بر اینها، هر بیت ـ بسان هر
خانه ای ـ نه فقط حاوی ساختار ناب، بلکه
ضمنا حاوی فونکسیون معینی است.
·
به عبارت دیگر، حاوی دیالک تیک
ساختار و فونکسیون خاص خویش است.
·
هر بیت شعر می تواند، هم فونکسیون
قرص خواب آور داشته باشد و هم فونکسیون شلاق و شیپور و تأمل و تنبه و موعظه و
مرثیه و غیره
6
و حتی المقدور کوشش به عمل می آمد که مراعات ها در همان بیت
پایان پذیرد
و بیت دیگر، ساختمان درونی خاص خود را دارا باشد.
·
بحث سیاوش در این جمله نیز در زمینه فرم و ساختار بیت سیر می کند.
·
درست به همین دلیل هر بیت شعر به
صورت جزیره ای جلوه گر می شود، به صورت جزیره ای بی کمترین پیوند با جزایر دیگر،
یعنی ابیات دیگر.
7
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت
یا ابیات دیگر ورود می کرد، آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان،
کمتر اتفاق می افتاد.
·
اکنون سر و کله میر غضب حقیقت عینی
پیدا می شود:
·
سیاوش نمی تواند در عرصه فرم و
ساختار در جا زند و ناگزیر اعتراف می کند که محتوائی هست و همین محتوا یا در بیت
واحدی تبیین می یابد و یا به دلیل تنومندی اش در چارچوب تنگ بیت واحدی نمی گنجد و
به ابیات دیگر نیاز می یابد.
·
تعیین کننده در دیالک تیک فرم و
محتوا، محتوا ست.
·
اگر محتوا محدود و حقیر و فقیر
باشد، در بیت واحد محقری می گنجد.
·
در غیر این صورت داربست تنگ بیت واحد
را منفجر می کند، فاتحه ای بر جزیره وارگی نمودین بیت می خواند و ابیات به هم
پیوسته و تو در توی جدیدی را پدید می آورد.
8
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت
یا ابیات دیگر ورود می کرد،
آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان،
کمتر اتفاق می افتاد.
·
جزیره گونگی هر بیت اما فقط ظاهر
قضیه است.
·
جزیره گونگی فقط استنباط ساده
لوحانی است که در خطه خاص و منفرد و فرم پرسه می زنند.
·
فریفتگان به فرمالیسم هر فرم زیبا
و زشتی را جزیره ناب و بی غل و غشی تصور می کنند و ضمنا غافل از رشته های مرئی و
نامرئی مجمع الجزایر هستی اند.
9
و اگر منظور شاعر احیانا در یک بیت پایان نمی گرفت و به بیت
یا ابیات دیگر ورود می کرد،
آن را ابیات موقوف المعانی می گفتند که در نزد بزرگان،
کمتر اتفاق می افتاد
·
ایراد دیگر این تصور این است که در
آن از عیب، حسن سرهم بندی می شود:
ابیات موقوف المعانی در نزد بزرگان، کمتر اتفاق می افتاد
·
هر بیتی در هر شعری ـ چه کهنه و چه
نو ـ فقط حاوی ساختمان درونی خاص خود نیست،
بلکه ضمنا حاوی محتوای درونی و معنوی خود است.
·
هر خانه ای دیالک تیک مسکن و مسکون
است.
·
خانه خالی، مستقل، مجزا و بی پیوند
ماهوی و معنوی با خانه های (ابیات) دیگر
وجود ندارد و نمی تواند هم خانه (بیت) باشد و خالی، مستقل، مجزا و بی پیوند ماهوی
و معنوی با خانه های (ابیات) دیگر باشد.
·
در این صورت آن نه خانه (بیت)،
بلکه یاوه خواهد بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر