۱۳۹۳ تیر ۱۹, پنجشنبه

سیری در غزل «غم مخور» خواجه شیراز (6)


تحلیلی از شین میم شین 
  
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر سیل ویرانگر، هستی ات را ریشه کن سازد، تو غم طوفان را مخور.
·        برای اینکه نوح کشتیبان تو ست.  

1
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند

·        منظور خواجه از مفهوم «بنیاد هستی» چیست؟

الف
·        خواجه عملا و عینا (یعنی بی اعتنا به اینکه خود بداند و یا نداند)  هستی هر کس و هر گروه و هر طبقه اجتماعی را به خانه ای تشبیه می کند و برای آن، زیربنا و روبنا، زیرساخت (بنیاد، بیخ، پایه، اساس، ریشه، شالوده) و روساخت (اتاق و در و پنجره و سقف و غیره)  تصور می کند.
·        می توان گفت که خواجه دیالک تیک زیربنا و روبنا را به شکل دیالک تیک زیرساخت و روساخت بسط و تعمیم می دهد.

ب
·        اگر سیل فنا خانه هستی ات را ریشه کن کند و با خود ببرد، یعنی اگر حتی اثری از آن باقی نگذارد، غم مخور.
·        رادیکال تر و افراطی تر از این نمی توان سخن گفت.
·        وقتی از ایراسیونالیسم (خردستیزی) در فلسفه اجتماعی (تاریخ) حافظ سخن می رود، به همین دلیل است.
·        چون توصیه بی خیالی به کسی که خانه هستی اش، ریشه کن شده، اگر از سر خریت نباشد، از سر خردستیزی است.

ت
·        خامنه ای در دیدار از زلزله زدگان بم، به جای دادن وعده توخالی مبنی بر «بنای خانه های ضد زلزله»، می توانست همین مصراع و یا حتی بهتر، همین بیت حافظ را بر زبان راند و خودش را نوح نبی جا بزند.

2
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

·        شیوه استدلال (دلیل تراشی) حافظ در این بیت، شیوه ای دیر آشنا و همچنان رایجی است:
·        ما این شیوه برخورد به مسائل را خارجی سازی می نامیم.

·        چرا و به چه دلیل؟
3
·        به این دلیل، که در این طرز تفکر، دیالک تیک داخلی و خارجی وارونه می شود:
·        در دیالک تیک داخلی و خارجی، نقش تعیین کننده در تحلیل نهائی از آن قطب داخلی است.
·        این طرز تفکر ارتجاعی اما دیالک تیک داخلی و خارجی را وارونه می سازد.
·        یعنی نقش تعیین کننده را از آن خارجی (این و آن) جا می زند.

·        امروزه استالینیسم رسمی و مستور هم همین طرز برخورد به مسائل را نمایندگی می کند:
·        مثلا علت اصلی سقوط سوسیالیسم واقعا موجود را عامل خارجی جا می زند و عامل داخلی را تبرئه و تطهیر و حتی تجلیل می کند.

4
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

·        واپسگرائی (ارتجاعیت) وحشت انگیز خواجه از این بابت است که او، قطب خارجی دیالک تیک داخلی و خارجی را حتی ایراسیونالیزه می کند:
·        کشتیبانی نوح نبی از طوفان را به عنوان ناجی خارجی وعده می دهد.
·        مفهوم انتزاعی «نوح کشتیبان»، مفهوم گل و گشادی است و هر عامل اجنبی و هر شیاد تازه از راه رسیده ای را می توان در آن جا داد.
·        بر اساس همین سم ایدئولوژیکی فئودالی ـ ایراسیونالیستی عمیقا نفوذ کرده در ضمیر توده مردم است که در کشور عه هورا، کسی به خود و قوای خودی کمترین ایمان و امیدی ندارد:
·        چشم امید فقط به بیگانه است.
·        بیگانه ای که می تواند دولتی دیگر و یا شاهی، امامی، رهبری، قلدری دیگر باشد.
·         تا چشم کار می کند از تکیه بر همبود و توسعه ظرفیت خلاق اعضای همبود خبری نیست.
·        خودستیزی همزاد و همراه همیشگی اجنبی پرستی است.

·        از خودی ها فقط مرده ها عزیزند:
·        در طویله جامعه، ستوران خردستیز بی خبر از خرد بی مهابا زنده ها را لگدمال می کنند و می گذرند تا به زیارت قبور مرده ها بروند.
  
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر