۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

چاله ها و چالش ها (483)


لنین در مقابله با تروتسکیسم
کتاب حاضر دربر دارنده گزیده ای از آثار لنین در رابطه با افشای تروتسکیسم و مقابله با آن است.
سرچشمه:
 مجله هفته

بیانی

شدت بی سوادی نویسنده مائوئیست این مطلب آنقدر است که جرئت نداشته، 
اسم خود را در زیر اراجیف خود بگذارد.
این فرد بزدل نام یک گرایش من درآوردی را به عنوان نویسنده این مطلب گذاشته 
و این خود نشانگر کهنگی و سنتی بودن وی است.
 یکسری دَری وَری نسبت دادن به تروتسکی هرچقدر هم که صحیح باشد 
به این دلیل دَری وَری تلقی می شود که برای نفی تروتسکی، 
لنین بیچاره را می اندازند جلو تا او به جای استالین و مائو به سیبل (؟)  تبدیل شود!

محرابی

لحن آقای بیانی در نگاه اول به لحن گنده لات های قمه کش می ماند
با کمی دقت ،خالکوبی ها رنگ می بازند و پایگاه طبقاتی تروتسکیستی 
یعنی بورژوازی منتقد به وضعیت موجود بیرون می زند
بیانی کسی نیست که به او پرداخته شود
به هرحال اینترنت این امکان را می دهد، تا افرادی از قبیل بیانی نیز «بیانی»  شوند..
  به هرحال بیانی و مازیار رازی هردو مثال “دکتر جکیل و مستر هاید” هستند:
یکی نقش روشنفکر بازی می کند و دیگری نقش تاریکفر
اینهم از تروتسکیست های ما!
 مثل استالینیست های وطنی 
هر دو با هم دو روی یک سکه واحدی اند
 بیچاره سایت هفته که شده تریبون این حیدری ها و نعمتی ها
صبر ایوب برای همگی آرزومندم

جواد

آقای بیانی اسم نویسنده مطلب به چه دردی می خورد؟
مثلا اگر در پایان متن نوشته می شد «نام نویسنده: حسن حسینی» شما الان خوشحال بودید؟
در هیچ کجای مطلب نامی از یک گرایش به عنوان نویسنده نیامده است.
اگر منظورتان  «کمونیست های انقلابی» است، این نام سایت منتشر کننده کتاب است نه گرایش نویسندگان.
مفهوم «دری وری صحیح» به چه معنی است؟
این کتاب بجز توضیحات اول و پیشگفتارش حاوی آثار لنین است.
یعنی معتقدید لنین دری وری نوشته است (هر چند صحیح)؟
 اگر تقابل با تروتسکیسم لزوما تقابل با مارکسیسم انقلابی باشد، 
پس لابد لنین هم ضدانقلابی بوده که این همه بر ضد تروتسکی نوشته!
تازه آثار موجود در کتاب فقط بخشی از نوشته های لنین در مقابله با تروتسکیسم هستند.
متن همین کتاب نشان می دهد که تروتسکی نه تنها «شانه به شانه» در کنار لنین نبوده، 
بلکه در مقابل او قرار داشته و بدون رد گرایش انحرافی او 
پیروزی نه در ۱۹۰۵ و نه در ۱۹۱۷ ممکن نبوده.
 اگر معتقدید انقلاب مرحله ای از  «مزخرفات» است، 
پس لابد اندیشه های لنین نیز از «مزخرفات»اند
 ضمن اینکه من هر چقدر در تاریخ گشتم موفقیتی برای گرایش تروتسکیستی نیافتم 
که کسی از آن رنج برد یا بخاطرش عقده گشایی کند.
همانطور که در توضیح برای تجدید انتشار کتاب نوشته شده در هیچ انقلابی پیروزی 
جز از طریق طرد تروتسکیسم حاصل نشده و تروتسکیسم هیچگاه 
نقشی جز ایجاد اخلال در فعالیت انقلابیون نداشته است.
در هیچ جای کتاب موضوع از متن جدا نشده است
اینطور نبوده که تنظیم کنندگان کتاب قسمتی از نوشته های لنین را 
که در آنها لحن تندی نسبت به تروتسکی بکار برده شده، ببرند 
و بخواهند متن را کنار گذارند
 اتفاقا در تنظیم کتاب موضوع اختلافات به خوبی بیان گشته.
 اگر مدعی هستید غیر از این است، یک مورد مثال آورید که نوشته موجود 
در کتاب طوری انتخاب شده که اختلافات بین لنین و تروتسکی را 
آنطور که بوده منعکس نمی سازد.
بعلاوه کجای این اختلافات «طبیعی» و آن هم «هزار بار طبیعی» است؟
اگر حتی یکی از نظریات ضد کمونیستی تروتسکی در حزب موفقیتی کسب می کرد، 
شکست انقلاب حتمی بود.
این زیاد طبیعی نیست.
این شما هستید که چیزی را به دیگران نسبت می دهید که مدرکی برای آن ندارید.
از کجا تشخیص دادید که نویسنده مائوئیست است؟
هر کسی که به برخی نظریات مائو نظیر انقلاب دموکراتیک، سوسیالیسم در یک کشور و اتحاد پرولتاریا و دهقانان 
اعتقاد داشته باشد که خودبخود تبدیل به مائوئیست نمی شود.
این نظریات مدتها قبل از مائو پذیرفته شده بودند.
بعلاوه تروتسکیسم به اندازه همان مائوئیسم هم پایه کارگری ندارد.
 اگر مائوئیست ها در چند کشور نظیر هند، نپال، پرو و غیره کمی پایگاه  کارگری دارند، 
در طرف مقابل، همانطور که در توضیح کتاب نوشته شده، 
تروتسکیست ها هیچگاه چیزی بیش از فرقه های میکروسکوپی رقیب یکدیگر نبوده اند 
و این نه یک اتفاق بلکه ناشی از ذات تروتسکیسم است
 تازه شما همان مائوئیسم را هم نمی توانید رد کنید
 زیرا می پندارید این تئوری در تاکتیک محاصره شهر از طریق دهات خلاصه شده 
و آن وقت به دیگران لقب «گیج بی سواد» می دهید!
شما حتی نتوانستید یکی از استدلال های نویسنده توضیح برای تجدید انتشار 
یا پیشگفتار کتاب را رد کنید چه رسد به نظریات لنین!

خوشچین

تروتسکی در واقع، هم همکار لنین بود، هم رقیب او.
در کنگرۀ دوم حزب سوسیال ـ دموکرات روسیه، تروتسکی برای نخستین بار هویدا شد.
در آن زمان در لندن با پاول آکسلرود، لِو دِیچ، ورا زاسولیچ در یک آپارتمان جا داده شده بود.
تروتسکی جوان شب ها به مباحثات «غول ها» (اعضای «گروه آزادی کار» را اینگونه می نامیدند)، گوش می داد و همۀ مباحث و استدلال ها برایش تازگی داشتند و روزها هم در جریان مباحث کنگره می کوشید طرف گروه پلخانوف را بگیرد.
سپس هم لنین خواسته بود تروتسکی را در هیئت تحریریه بگنجاند و برای خودش وزنه ای فراهم کند.

رهگذر


«یوخدور علاج»  ـ سویله دی ـ «درد جهالته!»
گفتا:
«درد نادانی درد بی درمانی است.»

1
·        مطبوعات عیرانی جماعت شده، میدان یکه تازی قصه پردازی به نیت بازاریابی (نوچه و نوکر و پیرو و مشتری یابی)  

2
·        یکی به میخ می زند و دیگری به نعل و چهارپای بیچاره در این میان از درد به خود می پیچد و احدی حتی به فکر حیوانک کلافه از درد نیست.

3
·        تف استالین و تروتسکی و غیره بر همه طرفداران علاف و حراف آنها شرف داشته است.
·        آنها همه رزمندگان راه رهائی بشریت بوده اند و هر کدام خدمات خاص خود را به کاروان پیشرفت ادا کرده اند و خطاهای خاص خود را به علل عینی و ذهنی مرتکب شده اند.

4
·        وظیفه عملی و فعلی اکنونیان نه قصه پردازی است و نه بت سازی و بت پرستی و یا احیانا بت ستیزی و بت شکنی کشکی و الکی، بلکه تحلیل علمی و عینی اعمال و افکار آنها ست.
·        در این صورت و فقط در این صورت می توان به امر پیشرفت اجتماعی مددی رساند و از زیست چه بسا کوتاه خود شرمنده نگشت.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر