۱۳۹۳ مرداد ۲, پنجشنبه

سیری در شعر «عصیان بندگی» از فروغ فرخزاد (36)


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
عصیان 
(۱۳۳۶)  
تحلیلی از شین میم شین

من چه هستم خود، سیه روزی که بر پایش
بندهای سرنوشتی تیره پیچیده

ای مریدان من، ای گمگشتگان راه
راه ما را او گزیده، نیک سنجیده

·        معنی تحت اللفظی:
·        من سیاه روزی در بند سرنوشتی تیره ام.
·        ای پیروان گمشده من، تعیین کننده راه ما خود خدا ست.

1
من چه هستم خود، سیه روزی که بر پایش
بندهای سرنوشتی تیره پیچیده

ای مریدان من، ای گمگشتگان راه
راه ما را او گزیده، نیک سنجیده

·        در این دو بیت فروغ، ابلیس از زبان خودش تجزیه و تحلیل می شود:
·        ابلیس بدبختی تصور می شود، که سرنوشتش را خدا نوشته و راهش را خدا پیشاپیش تعیین کرده است.
·        تفکر فروغ 23 ساله، با توجه به تئولوژی (فقه اسلامی)  منطقی است.
·        بنا بر منطق تئولوژی بدون اراده الهی حتی آب از آب تکان نمی خورد.
·        اما همین تئولوژی سرشته به تناقض است:
·        چون اگر بدون اراده خدا آب از آب تکان نمی خورد، پس سؤال و جواب روز قیامت و پاداش بهشت و عذاب دوزخ برای چیست؟
·        چون بدون اراده الهی نه کسی گناهی مرتکب می شود و نه کسی قادر به انجام ثوابی می گردد.
·        این به معنی تساوی ماهوی گنهکار و ثوابکار است.

2
·        تئولوژی تشیع تبصره ای بر این مسئله می نویسد و آن اینکه انسان مختار است، می تواند جزو اخیار باشد و یا جزو اشرار.
·        بنابرین، باید پاسخگوی اعمال خود باشد.
·        بدین طریق، نسبیتی وارد فعال مایشائیت خدا می شود.
·        چون این ادعا در در تحلیل نهائی به معنی قبول دیالک تیک جبر و اختیار است.
·        اما همین دیالک تیک جبر و اختیار به معنی سوبژکت جامعه تلقی کردن بنی بشر است.
·        یعنی به معنی آن است که انسان «سرنوشت» خود را، نحوه و نوع زیست خود را خود تعیین می کند و نه خدا.
·        بنا بر دیالک تیک جبر و اختیار خدا از نو تعریف و عملا سلب الهیت می شود.
·        خدا به معنی قوانین و قانونمندی های عینی حاکم بر هستی طبیعی و اجتماعی (جبر و یا ضرورت عینی)  معنی می شود که وسعت دایره اختیار آدمی به اندازه شناخت این قوانین و این قانونمندی های عینی است.

3
من چه هستم خود، سیه روزی که بر پایش
بندهای سرنوشتی تیره پیچیده

ای مریدان من، ای گمگشتگان راه
راه ما را او گزیده، نیک سنجیده

·        ایراد بینشی فروغ در این دو بیت باور خود او به خرافه ی فاتالیسم (سرنوشت و تقدیر) است که به امر خدا و به قلم قضا با جوهری نامرئی بر پیشانی هرکس در عالم الست کذائی نوشته شده است.
·        به همین دلیل است که به تطهیر ابلیس کذائی مبادرت می ورزد و در شعر عصانی بعدی که تحلیل شده، ابلیس را به جای خدا می نشاند و می پرستد.

4
·        اگر فروغ با مارکسیسم ـ لنینیسم آشنا می بود، اگر فروغ به ساز و برگ دیالک تیک ماتریالیستی آشنا می بود، دچار این مشکلات نظری نمی گشت.
·        در ایران و در اکثر نقاط جهان اما مارکسیسم ـ لنینیسم به معنی حقیقی کلمه درک نشده است.
·        درد هم همین است.

ای مریدان من، ای گمگشتگان راه
راه راهی نیست تا راهی به او جوییم

تا به کی در جستجوی راه می کوشید
راه ناپیدا ست، ما خود راهی اوییم

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای پیروان گمراه من، راهی وجود ندارد تا بجوییم.
·        راه پیدا نیست و ما راهی خود خدا هستیم.

1
·        حدس ما در این دو بیت تأیید می شود:
·        فروغ و یا ابلیس دچار سرگیجه و سردرگمی است:

2
ای مریدان من، ای گمگشتگان راه
راه راهی نیست تا راهی به او جوییم

·        همین بیت فروغ سرشار از تناقص است:

الف
·        اگر راهی بطور عینی و واقعی وجود ندارد، اگر راه ناپیدا ست، پس گمراهی و یا گمگشتگی از چیست و به چه معنی است؟
·        پیش شرط گمگشتگی، راه است.
·        گمگشته کسی است که به تمیز راه از چاه، راه از گمراهه و یا بیراهه نایل نیامده، و به برهوت افتاده و سرگردان مانده است.

ب
·        اگر راهی وجود ندارد، چگونه می تواند رهروی وجود داشته باشد و راهی مقصدی به نام خدا باشد؟
·        پیش شرط وجود رهرو و یا رهسپار و رهنورد، وجود راه است.

ت
ای مریدان من، ای گمگشتگان راه
راه راهی نیست تا راهی به او جوییم

تا به کی در جستجوی راه می کوشید
راه نا پیدا ست، ما خود راهی اوییم

·        فروغ با انکار راه بی آنکه خود متوجه شود، ضمنا و عملا فاتحه ای بر مبدأ و مقصد و رهرو می خواند:
·        چون راه و رهرو و مبدأ و مقصد دیالک تیکی را تشکیل می دهند که یکی بدون دیگری معنی ندارد:
·        راه پل پیوند میان مبدأ و مقصد است.
·        راه وسیله گذار رهرو از مبدأ به مقصد است.
·        بدون راه نمی توان راهی مقصدی به نام خدا شد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر