۱۳۹۳ تیر ۲۲, یکشنبه

سیری در غزل «غم مخور» خواجه شیراز (9)


تحلیلی از شین میم شین 
   
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می ‌داند خدای حال گردان غم مخور

·        معنی تحت اللفظی:
·        خدای محول الاحوال از حال ما در جدائی از جانان ضمن سرسختی رقیب، بکلی با خبر است، غم مخور.

·        حافظ در این بیت برای اثبات صحت اندرز اخلاقی «غم مخور» خود، چندین دیالک تیک را عملا و عینا بسط و تعمیم می دهد.
·        پیش شرط درک هر اندیشه کشف و افشای دیالک تیک های مستعمل در آن است.
·        از این رو، تلاش در این راستا هم بی ضرر است و هم ضرور.

1
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می ‌داند خدای حال گردان غم مخور

·        شایع ترین دیالک تیکی که حافظ در سراسر دیوان خود در فرم های مختلف بسط و تعمیم می دهد، دیالک تیک سه عضوی زیر است:
·        دیالک تیک عاشق ـ رقیب ـ معشوق

2
·        واژه «رقیب»  با معانی مختلف و متفاوتی پر می شود:

الف
·        منشاء آن رقابت دو و یا چند سوبژکت بر سر چیز واحدی است:
·        مثلا رقابت دو نفر بر سر کسب پست و مقامی در دربار.
·        کسب محبوبیت در میان هیئت و یا طبقه حاکمه
·        ملک الشعرا شدن به عنوان مثال.

ب
·        یکی از معانی رقیب در شعر حافظ، محافظ و مراقب معشوق به هر دلیلی است.
·        در جهنم جامعه فئودالی خواهر و برادر بزرگتر از خواهر و برادر کوچکتر مراقبت به عمل می آورند تا مورد سوء استفاده قرار نگیرند و آبروی خانواده در انظار عمومی ریخته نشود.

ت
·        در جوامع برده داری و فئودالی دخترکان و پسرکان طبقه حاکمه همیشه به دستور رئیس خانواده و یا نهاد مربوطه محافظی دارند که حافظ آنها را در مقوله «رقیب» تجرید می کند و به تازیانه ی تحقیر و تهمت و تف و توهین می بندد.

پ
·        کسی را هم می توان رقیب نامید که چشم به دخترکی و یا پسرکی دارد و مانع نزدیک شدن بیگانه ای به او می گردد.

3
·        مشکل اساسی حافظ همین کسان و خواهران و برادران و غیره اند که در مقوله ی «رقیب» تجرید می یابند. 

4
بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا

مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا

·        معنی تحت اللفظی:
·        شراب شادی آور پیدا کن و در خفا از رقیب فرومایه بستیز و بیا.
·        به توصیه خصم مبنی بر نشستن و نیامدن، اعتنائی نکن.
·        فقط به حرف دقیق و سنجیده و اندیشیده من گوش کن و بیا.

5
·        حافظ در این رباعی، دیالک تیک سه عضوی عاشق ـ رقیب ـ معشوق را چهار عضوی می کند و خصم را هم بدان می افزاید.
·        باید در روند تحلیل اشعار حافظ، منظور او را از «خصم» هم کشف کرد.

·        رقیب در این رباعی حتی به صفت «سفله»، پست و فرومایه لجن مالی می شود.  

6
·        حیرت انگیز است که خواجه وظیفه تهیه شراب را حتی به شاهد و معشوق محول می کند.

·        فقط باید فانتزی داشت و شاهد و معشوقی را تصور کرد که برای وصل با خواجه نه تنها باید از هفت خوان رستم، بلکه چه بسا حتی از جان شیرین بگذرد:

الف
·        اولا باید دور از چشم محتسب و با مالیدن پیه حد و تعزیر و توهین و تازیانه بر تن، شراب گیر آورد.

ب
·        بعد باید سر رقیب را شیره بمالد و پنهان از او ره خانه خواجه پیش گیرد.  

ت
·        ضمنا باید با خصم به چالش ایدئولوژیکی خطر کند و اندرزهای او را باد معده بشمارد.  

پ
·        اینها که هنوز چیزی نیستند.
·        باید ستیزه کنان راه خود را به پیش بگشاید.

بستیز و بیا

7
·        عاشق انگل خود خواه از خود راضی به همین می گویند:
·        جای عادولف ااحمد، خیلی خیلی خالی که ضمن به تخت کشیدن معشوق کذائی، کلی منت سرشته به خودستائی اغراق آمیز هم بر سرش می گذارد.

·        معلوم نیست که شاهد و معشوق فلک زده از این وصل با خواجه  چه به نصیب می برند.

8
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

·        معنی تحت اللفظی:
·        کسی به واسطه همراهان سلطان این التماس دعا را به سلطان برساند که «به سپاس دریافت موهبت الهی سلطنت، گدا را فراموش نکند.»
·        از شر رقیب دیو سیرت به خدا پناه می برم.
·        به امید اینکه خدا تیری از شهاب سوزان نافذی به یاری ام بفرستد.   

·        خواجه در این غزل هم رقیب را با خشم و خشونت خارق العاده تحقیر می کند:

9
·        خواجه برای تحقیر رقیب و تخریب اعتبار او، به تقلید از سعدی، دیالک تیک پدیده و ماهیت (نمود و بود، ظاهر و باطن) را به شکل دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم می دهد و رقیب را دیو سیرت قلمداد می کند.

10
·        آنتی هومانیسم و اگوئیسم (خودپرستی و خودخشنودی خارق العاده و بی اعتنائی به همنوع) خواجه (و عادولف)  در همین لجن مالی کردن رقیب نمودار می گردد:
·        کدام عاشق شریف و شرافتمندی کسی را که وظیفه حمایت و مراقبت از کودک و نوجوانی را داوطلبانه به عهده گرفته، سفله و دیو سیرت می نامد!

·        برای خواجه (و عادولف) ظاهرا چیزی مقدس تر و مهمتر از حوایج و هوی و هوس شخصی وجود ندارد.

·        باید در روند تحلیل مفهوم «رقیب» در این زمینه کسب یقین کنیم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر