۱۳۹۳ مرداد ۸, چهارشنبه

مقوله «رقیب» در آثار خواجه شیراز (19)


پیشکش به تقی چاووشی
 که یادش را  احمد محمود در رمان «زمین سوخته»  جاودانه ساخت.
تحلیلی از شین میم شین 


به کوی می فروشانش به جامی بر نمی ‌گیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی ‌ارزد

·        معنی تحت اللفظی:
·        در کوچه می فروشان با جامی می حتی معاوضه نمی کنند.
·        سجاده تقوا را باش، که ارزش حتی ساغری را ندارد!

1
·        اگر این بیت خواجه را در پیوند معنوی با بیت قبلی در نظر گیریم، باید به این نتیجه برسیم که خواجه میان دلق و سجاده علامت تساوی می گذارد.
·        چون در بیت قبلی آمده بود:  

به می، بفروش دلق ما کز این بهتر نمی ‌ارزد

2
·        خواجه در هر صورت دلق و یا سجاده تقوا را تحقیر می کند و بی ارزش تر از ساغری می می داند.
·        یکی از دلایل محبوبیت اشعار خواجه گل و گشادی  مفاهیم او ست:
·         مفاهیم خواجه قابل تعبیر و تفسیر سوبژکتیف و دلبخواهی اند.
·        توان تخدیری و تسکینی اشعار خواجه هم در همین امر است.

3
به کوی می فروشانش به جامی بر نمی ‌گیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی ‌ارزد

·        همین بیت را می توان در موارد متنوعی بر زبان راند و خرمن پسیکولوژیکی و معرفتی ـ نظری معینی را از آن درو کرد.
·        مثلا کسی که مدرک مهندسی در رشته معینی دارد و به هنگام استخدام در شرکتی حقوقی کمتر از رختشوئی پیشنهاد می کنند، اگر با اشعار خواجه آشنا باشد، همین بیت بی اختیار از اعماق ضمیرش بر می خیزد و بر زبانش جاری می شود:

زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی ‌ارزد
(یعنی زهی مدرک مهندسی که به اندازه مدرک رختشوئی هم ارزش ندارد.)  

4
·        حریفی نقل می کرد که با جمعی در بند عمومی ساواک نشسته بودند که مأمورین مرد مسنی را با سر و صورتی خونین و مالین وارد بند می کنند و می روند.
·        حریف نمی تواند واکنش نشان ندهد و به سراغ پیر می رود و مصراع زیر را از زبان او می شنود:

ما در پیاله، عکس رخ یار دیده ایم.

5
·        پیر مرد مجروح واژه های «پیاله» و «یار» (فرم)  خواجه را با  مفاهیم (محتوا)  بکلی دیگری پر می کند:
·        پیاله با معانی تهدید و تعقیب و بازداشت و ضرب و شتم و تحقیر و تخریب و تف و توهین پر می شود و یار با معنای رهایش اجتماعی که شاید به ذهن پیر مرد هرگز نرسد.
·        توان تبیینی و تسکینی این مصراع خواجه را در این جور شرایط و موارد می توان حدس زد.
·        تبیین و تسکینی که محتوای سوبژکتیف نوین پیاله و یار به سوبژکت (پیر مرد) و حریف می دهد، هزاران بار بیشتر از تبیین و تسکینی است که کتابی، مقاله ای و یا پیاله ای ودکا و یا ویسکی خواهد داد.
·        اعجاز هنر در این جور جاها معلوم می شود.
·        به همین دلیل است که می توان در جوار فرم های مختلف شعور و شناخت از شعور و شناخت استه تیکی و هنری نیز سخن گفت.

6
به کوی می فروشانش به جامی بر نمی ‌گیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی ‌ارزد

·        طنز نهفته در این بیت خواجه، طنز فوق العاده نیرومندی است:
·        سجاده تقوا که سرشار از معنویت است و قاعدتا باید خیلی ارزشمند باشد، به روزی افتاده که حتی می فروش محله حاضر به معاوضه آن با ساغری شراب نمی شود.
·        منظور خواجه نه خود سجاده تقوا، بلکه مرد متقی است که دلش از تقوا تهی است.
·        سراسر دیوان خواجه به همین انتقاد او از همین حاملین سجاده تقوا اختصاص یافته است.
·        کیستائی ماهوی این سوبژکت اجتماعی ملعون (از نظر خواجه)  با صفات قبیحه زاهد و شیخ و ناصح و مدعی و غیره باید کشف شود و توضیح تئوریکی داده شود.
·        بی ارزش گشتن سجاده در هر صورت از بی ایمانی حامل سجاده حکایت دارد.
·        از تظاهر و تزویر و ریای او.

·        سؤال اما این است که چرا و به چه نیتی در جامعه و همبودی سجاده ی تقوا وسیله تظاهر و تزویر قرار داده می شود؟

·        این مسئله هم باید در روند تحلیل اشعار خواجه روشن شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر