۱۳۹۳ مرداد ۵, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (125)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی
قسمت دوم
ریشه دوانی دگم (جزم) پوزیتیویستی ارنست لاس
ادعای پایان ماتریالیسم از سوی
کبانیس و فریدریش البرت لانگه 

16
·        ماتریالیسم ستیزی بر تفکر فلسفی علمای علوم طبیعی نیز تأثیر گذاشت.
·        آنها در مقالات خود راجع به تحقیقات و کشفیات بیولوگ های (زیست شناسان) ماتریالیستی اندیش، تهمت ماتریالیست بودن به آنها زدند.
·        به عنوان مثال، اشلایدن به ویرچوف تهمت ماتریالیست بودن زد.
·        (اشلایدن، «راجع به ماتریالیسم در علوم طبیعی آلمان»، 1863
·        ویرچوف، «راجع به ماتریالیسم کذائی در علوم طبیعی زمان حاضر»، 1864
·        برونر، کونسه، کوزه لک، « مفاهیم اصلی تاریخی»، براون، «ماتریالیسم و ایدئالیسم»، ص 1007، 1983)

17

امیل هاینریش دوبوا ریموند (1818 ـ 1896)
فیزیولوگ، طب نظری، مؤسس التروفیزیولوژی آزمایشی، سخنرانی راجع به فلسفه و فرهنگ و غیره

·        این ماتریالیسم ستیزی ضمنا به انزجار از فلسفه آمیخته بود، انزجاری که از قصد غلبه حتمی بر تفکرات فلسفی ـ طبیعی به سلیقه پوزیتیویستی ـ امپیریستی پرده برمی داشت.
·        این انزجار در فلسفه آلمان، در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 میلادی عمدتا سمتگیری ایدئالیستی داشت.
·        این شاخ و شانه کشیدن های پوزیتیویستی ـ امپیریستی با دادن شعارهای فلسفی از موضع مطلقا حق به جانب همراه بود.
·        به عنوان مثال، سخنرانی دوبوا ریموند تحت عنوان «جهل مرکب»:
·        «راجع به معماهای جهان جسمانی طبیعت پژوهان که از دیرباز معمولا با ناکامی مردانه دست و پنجه نرم می کنند، می توان از جهل مرکب سخن گفت.

·        (جهل مرکب در شعار زیر تبیین می یابد: ما نمی دانیم و هرگز نخواهیم دانست. مترجم)

·        راجع به معمای مربوط به معنی ماده و نیرو، بسته به طرز تفکر هر کس، باید برای ابد، از تضاد بمراتب غیر قابل حل تری سخن گفت.»
·        (امیل دوبوا ریموند، «سخنرانی ها»، «جهل مرکب»، جلد اول، ص 46، 1912)

18

·        این شاخ و شانه کشیدن های پوزیتیویستی ـ امپیریستی ـ به قول کلاسیک های مارکسیسم ـ اغلب به صورت مخلوطی از نظرات معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) دست دوم و یا دست سوم بودند.
·        (مارکس و انگلس، «مجموعه آثار»، جلد 20، ص 480)   

19
·        این شاخ و شانه کشیدن های پوزیتیویستی ـ امپیریستی ضمنا حاوی گرایشات فکری بی سر و ته و مناهی (نهی های) بی پرده و آشکار بودند.
·        ضمنا هر از گاهی حاوی عناصری از اعتقادات ماتریالیستی و پاره ـ پوره های (فراگمنت های) دیالک تیکی بودند.
·        بدون آنکه کسی به تضاد موضعگیری های پوزیتیویستی ـ امپیریستی با این عناصر ماتریالیستی و پاره ـ پوره های دیالک تیکی پی ببرد.

20
·        این تأثیر طرز تفکر پوزیتیویستی بر موضعگیری های فلسفی علمای علوم طبیعی نه بلحاظ پهنا به معنی پیروزی کلی و قطعی پوزیتیویسم بود و نه بلحاظ ژرفا.

21
·        دلیل محدودیت نفوذ پوزیتیویسم در نکات مهم زیر بود:

الف
·        اولا در این بود که نتایج نظری علمای علوم طبیعی با پوزیتیویسم در تضاد قرار داشتند. 

ب
 مایکل فارادی (1791 ـ 1867) 
طبیعت پژوه، فیزیک دان، کاشف قوانین الکترومغناطیسی
کاشف الکترولیز
کاشف هیدروکربن های متعدد:
بنزول، بوتن و غیره

·        ثانیا در این بود که موضعگیری های فلسفی مثلا مایکل فارادی و چارلز داروین نه تنها پوزیتیویستی نبودند، بلکه چه بسا اساسا ضد پوزیتیویستی بودند.
·        (ویلیامز، «شناخت شناسی و آزمایش»، در ابطه با مایکل فارادی) 

 ت
 چارلز داروین (1809 ـ 1882)
طبیعت پژوه انگلیسی
نظریه پرداز بزرگ در زمینه تئوری تکامل

·        در زمینه تضاد تئوری داروین و پوزیتیویسم
·        (مراجعه کنید به مایر، «رشد تفکر بیولوژیکی»، ص 520
·        نول، «داروین و نقادانش»، 1973 )

پ
·        حتی علمای علوم طبیعی که خود را از تأثیرات پوزیتیویسم نجات نداده بودند، در اسارت آن نماندند.
·        به قول راویسون، اصل دترمینیسم (تعین مندی گرائی) عمومی کلود برنارد از طرح کومته و جان استوارت میل فراتر بوده است.
·        (راویسون، «فلسفه فرانسه در قرن 19»، ص 125 )   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر