۱۳۹۳ تیر ۱۵, یکشنبه

تأملاتی راجع به تحلیل مارکسیستیِ سیاست روسیه (2)


ویلی گرنس   
عصر ما
(ارگان سیاسی حزب کمونیست آلمان)
سرچشمه:
تارنگاشت عدالت 
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری


12
·        بی اعتنا به کنایه ای مبنی بر اینکه «دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی در رأس هرم قدرتی قرار داشت که نسبت به امروز به پایه اقتصادی کاملاً متفاوت و حتی متضادی  متکی بود»، باید اشاره کنیم، آنچه در پژوهش نامبرده در رابطه با اختلاط قدرت سیاسی کشور و قدرت اقتصادی برخی از محافل  الیگارش‌ که به کاخ کرملین بسیار نزدیکند، انتشار یافته، در اصل صادق است و لذا باوجود همه خودويژگی ‌های موجود می ‌توان از سرمایه ‌داری انحصاری دولتی در این کشور  سخن گفت.

روسیه  به مثابه یک کشور امپریالیستی؟

1
·        همانطور که می‌ دانیم مارکسیسم ـ لنینیسم سرمایه ‌داری انحصاری دولتی را فرمی از رشد سرمایه‌ داری در مراحل مختلف امپریالیسم می ‌داند و از همین رو  می ‌خواهیم این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم  که تا چه حد مشخصات مهمی از امپریالیسم که لنین در اثر خود تحت عنوان «امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه ‌داری» برشمرده، در مورد سرمایه ‌داری موجود در روسیه امروزی صادق است.

2
·        تردیدی نیست که مشخصات اقتصادی نامبرده، به عنوان مثال  و بویژه وجود حاکمیت انحصارات که به عنوان هسته اصلی سیستم در زندگی اقتصادی نقش تعیین کننده‌ ای ایفاء می‌کند، تداخل سرمایه ‌های بانکی با سرمایه‌ های صنعتی و تشکیل الیگارشی مالی و همچنین صدور سرمایه که روزبه روز نقش مهمتری ایفاء می‌کند، در سرمایه ‌داری کنونی روسیه وجود دارد.

3
·        در حالیکه حاکمیت انحصارات در کشورهای کلاسیک امپریالیستی نتیجه یک روند طولانی تاریخی انباشت و تمرکز سرمایه بوده، این امر در روسیه امروزی نتیجه یک روند بزهکارانه نسبتاً کوتاهمدت است که غصب راهزن مآبانه مرغوب ترین قسمت‌های مالکیت عمومی را در دوره ی ضد انقلابی و ضد سوسیالیستی امکان پذیر ساخته و بعد در تداوم این روند، سرمایه الیگارش‌ ها در اثر انباشت و تمرکز کلان تر گشته است.

4
·        با نظری کوتاه به اختلاط الیگارش‌ ها آشکار می‌شود که در روسیه نیز سرمایه‌ های بانکی و صنعتی در یکدیگر ادغام و به یک الیگارشی مالی عظیم تبدیل گردیده است. 

5
·        رشد گرایشات جاری سرمایه ‌گذاری مستقیم در خارج از کشور نیز حاکی از آن است  که صدور سرمایه روز به روز نقش مهم ‌تری به عهده دارد.

6
·        اختلاط سرمایه روس با سرمایه‌ های بین‌المللی هم در روسیه و هم در خارج از روسیه صادق است.

7
·    نتیجه  اینکه روسیه پوتین یک کشور سرمایه ‌داری است که شالوده اقتصادی اش، سرمایه ‌داری انحصاری ـ امپریالیستی، با ویژگی ‌های خاص خویش است.

8
·        در رابطه با سیاست روسیه، باید بین سیاست داخلی و سیاست خارجی این کشور و همی‌طور بین سیاست خارجی آن در دو گستره مختلف فرق گذاشت:

الف
·        سیاست داخلی روسیه در جهت تأمین سود و قدرت طبقه حاکمه ‌ای است که در بالا  ذکر شد.
·        وظیفه این سیاست از سوئی،   تشکیل شرایط مناسبی برای استثمار سود آور و مولد طبقه کارگر روسیه است.

ب
·       و از سوی دیگر، تضمین ثبات رژیم از طریق دادن امتیازات اجتماعی و اعمال سیاست مشت آهنین است.

9
·        البته موضع‌گیری های گاه به گاه مثبت در رابطه با میراث اتحاد جماهیر شوروی، آن بخش هنوز عظیم خلق روسیه را به رژیم پوتین  وصل می ‌کند، که به دوران ابر قدرتی اتحاد شوروی به مثابه نقطه اوجی در تاریخ روسیه، مفتخرند.

10
·         این احساس افتخار می ‌تواند تا اندازه‌ای در مورد عناصری از طبقه حاکمه، به ویژه آنهائی که مثل پوتین به «سیلوویکی» (اونیفرم پوشان) نیز تعلق دارند، صادق باشد.

11
·        البته این احساس کمترین ربطی به سمپاتی به سوسیالیسم ندارد، بلکه ناشی از مواضع ناسیونالیستی روس  و  تلاشی در جهت نیل به روسیه کاپیتالیستی قدرتمندی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر