۱۳۹۲ اسفند ۱۸, یکشنبه

نقل قول هائی از این و آن (133)


 مسعود دلیجانی 
شوق یا اندوه 

مادرم از در درون آمد. 
موج رنجی از رسوبات زمانی دور
ناگهان آیینه را پر کرد.

یک تبسم گونه ای بر صورتم لغزید،
جنس این لبخند از غم بود یا شادی
نمی دانم!

سایه ی گلبرگ شوقی در دلم لرزید،
یا سکوتی از غمی پنهان؟
نمی دانم!
ولیکن تیر از ترکش رها گشته
ز چشم پیر مادر
در میان جسم و جانم آتشی افروخت
ارزنده،
که آگه بر نگاهم
گویه کردم: 
«عشق می ورزم، 
دوست می دارم، 
دوست می دارم.»
پایان 

لیلا 
مادربزرگم همیشه می گه:
«هرگز یک مرد نمی تونه درک کنه مادر چیه
و یک زن تا وقتی مادر نشه،
نمی فهمه مادر یعنی چی.
مادر خداست.
فقط همین.» 

میم

·        مبالغه مکن لیلا.
·        بترس از روزی که روح الله همچنان و هنوز حی و حاضر، کامنتت را بخواند، مادرجماعت را با الله عوضی گیرد و در جسم خسته و خرد و خراب شان فرو شود و ابلیس فئودالی ـ فوندامنتالیستی هراس انگیزی تشکیل گردد که نه از مهر مادری، اثری داشته باشد و نه از فهم مادری، خبری. 

·        اما الله وارگی مادران به کنار، حق با مادر بزرگ لیلا ست:

1
·        بدون تجربه ی چیزی، شناخت آن چیز یا محال است و یا بسیار سطحی.

2
·        تجربه ی هر چیز اما فی نفسه برای شناخت آن چیز کافی نیست.
·        تجربه هر چیز باید همراه با تجارب مشابه دیگر در طول زمان در کارخانه ذهن آدمی حلاجی شود و لباس نظری بپوشد و درک شود:
·        گذار از تجربه به نظر.
·        گذار از امپیری به تئوری.
·        دیالک تیک تجربه و نظر (امپیری و تئوری)  همین است.

3
·        فرزند، وقتی خود مادر و یا پدر شود، به تجربه در می یابد که مادر و  یا پدر به چه خون دلی بزرگش کرده اند.
·        آنگاه اگر توان شرم کردن داشته باشد، بشدت منقلب می شود و پشیمان از غفلت و قدر نا دانی خویش.

4
·        خوش به حال مادر ـ پدری که فرزندی تیزاندیش داشته باشد ونه پخمه و ابله و کوته بین.

5
·        عشق مادر ـ پدر به فرزند اما بنا بر جبر طبیعت، یکسویه می ماند:
·        دیالک تیک مادر ـ پدر ـ فرزند بسط و تعمیم دیالک تیک کهنه و نو است.
·        نو در بطن کهنه رشد می کند، تا نهایتا قالب کهنه را منفجر سازد و خود رفته رفته نوئی دیگر در بطن خود بپرورد و نهایتا کهنه و به نوبه خود نفی شود.

6

·        فرزند طبیعتا نافی دیالک تیکی مادر ـ پدر خویش است:
·        انما اولادکم، اموالکم، فتنه، عدو لکم!
·        رسول اکرم حتی از قانون دیالک تیکی نفی نفی خبر داشته است.

7
·        اگر این قانون دیالک تیکی ـ عینی طبیعی نمی بود، توسعه و تکامل امکان ناپذیر می گشت:
·        مثلا نه دختری عروسی می کرد  و خانه مادری ـ پدری را ترک می نمود و نه پسری تشکیل خانواده می داد و مستقل می گشت تا بر سرشان همان بیاید که بر سر مادر ـ پدرشان آمده است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر